مارال ارسال شده در 7 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، 1392 ﺟﻤﻼﺕ ﺭﺍﯾﺞ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺻﺪﺍﻫﺎ، ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ -1 ﻟﻄﻔﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﺪ . Please keep your voice down. -2 ﺁﺭﺍﻡ ﺗﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻦ، ﻟﻄﻔﺎً . Lower your voice, please. -3 ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﯽ . There is no need to raise your voice. -4 ﻟﻄﻔﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻦ . Please speak in a loud voice. -5 ﻟﻄﻔﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﮕﻮ. Please say it out loud. -6 ﭼﺮﺍ ﺻﺪﺍﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ؟ Why is your voice hoarse/husky? -7 ﮔﻠﻮ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ. I have got a sore throat and I have lost my voice. -8 ﺻﺪﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﯼ . You have got a beautiful voice. -9 ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﻡ . He has a quit voice and I cannot hear him. -10 ﭼﺮﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟ Why do you always speak in an angry tone of voice? -11 ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻦ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﮑﻦ . Don’t take tone with me? -12 ﺩﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ؟ Are you yelling at me? -13 ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﺑﻢ ﺍﺳﺖ . A girl’s voice is high and a man’s voice is low. -14 ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺴﺮﻡ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ )ﺩﻭﺭﮔﻪ ( ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ . My son’s voice hasn’t broken yet. -15 ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻮﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ . When I am embarrassed, my voice shakes/ trembles. -16 ﻣِﻦ ﻣِﻦ ﻧﮑﻦ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻢ ﭼﯽ ﻣﯽ ﮔﯽ . Don’t mumble; I cannot understand what you say. -17 ﭼﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ؟ What are you muttering to yourself واکنش ها : Ehsan، *Kid، whisper sky و 4 نفر دیگر 7 لینک به دیدگاه
مارال ارسال شده در 7 مهر، 1392 مالک گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، 1392 جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد عینک ها، چشم پزشکی، مشکلات چشمی و خرید عینک 1- چرا عینک می زنید؟ Why do you wear glasses? 2- معمولاً در خانه عینک نمی زنم. I don’t usually have my glasses on at home. 3- بینایی ام ضعیف است . بینایی ام مشکل دارد. I have poor eyesight. / I have a problem with my eyesight. 4- بینایی ام طی چند سال گذشته خیلی بدتر شده است. My eyesight’s got a lot worse over the last few years. 5- به خاطر ضعیف بودن چشمهایم نمی توانم خوب مطالعه کنم. I cannot study well because of my weak eyesight. 6- باید چشمهای تیزی داشته باشی. از اینجا من حتی نمی توانم آن را تشخیص دهم. You must have good eyesight. I can’t even make it out from here. 7- چشم های تیز بینی دارید. You have eagle eyes. 8- نزدیک بین هستید؟ Are you nearsighted /shortsighted? 9- نه دوربین هستم. No, I am farsighted / longsighted. 10- من کور رنگی دارم. I am colorblind. 11- چشم چپم خیلی/ کمی درد دارد. I have a sharp pain/ dull pain in my left eye. 12- امروز باید بروم عینک فروشی. I have to go to the optician’s today. 13- معمولاً به کدام چشم پزشگ مراجعه می کنید؟ Which oculist/ ophthalmologist do you usually go to? 14- می خواهم عینک جدیدی بخرم. I’d like to buy a new pair of glasses/spectacles/specs. 15- آیا این عینک به من می آید. Do these glasses suit me? 16- این عینک به صورت های گرد می آید. These glasses suit people with round faces. 17- عینک مطالعه ام کجاست؟ Where are my reading glasses? 18- از بالای عینک مطالعه اش با دقت نگاهی به من انداخت. He peered up at me over the frame of his reading glasses. 19- قاب عینکم را می پسندی؟ How do you like my glasses frames? 20- پدرم بدون عینک هیچ چیز نمی بیند. My father can’t see anything without his glasses/ specs. 21- هیچوقت عینک آفتابی می زنید؟ Do you ever wear sunglasses/ dark glasses? 22- عینک دودی از چشم هایمان در مقابل نور خورشید محافظت می کند. Dark glasses screen our eyes from the sun. 23- عینک ایمنی چطور؟ How about goggles? 24- جعبه عینکم کجاست؟ Where is my glasses case? 25- عینک را بزن./ عینکت را بردار. Put on your glasses. / Take off your glasses. 26- وقتی عینکم را بر می دارم همه چیز را تار می بیینم. Everything is a blur when I take my glasses off. 27- عینکت کثیف است. Your glasses are smeared/ dirty. 28- یک دستمال کاغذی/ دستمال به من بده عینکم را تمیز کنم. Give me a tissue/handkerchief to polish/clean my glasses. 29- او معمولاً عینکش را بر می دارد و چشمایش را می مالد. She usually removes her glasses and rubs her eyes. 30- این نزدیکی ها عینک سازی هست؟ Is there an optician’s nearby? 31- بله، یکی در خیابان رُز هست. Yes, there is one on Rose Street. 32- عینکم را شکسته ام. مس توانید تعمیرش کنی؟ I have broken my glasses. Can you fix them? 33- دسته های عینکم شکسته است. The arms of my glasses are broken. 34- قاب عینک شکسته است. The frames are broken. 35- ممکنه لطفاً شیشه هایش را عوض کنید؟ Can you change the lenses, please? 36- شیشه های رنگی می خواهم. I want tinted lenses. 37- با این شیشه ها چشمهایتان زرد کهربایی/ تیره/ قهوه ای روشن/ سبز/ آبی به نظر می رسد. With these lenses you will have amber/dark/hazel/green/blue eyes. 38- می خواهم عینک آفتابی بخرم. I would like to buy a pair of sunglasses. 39- یکی از لنزهایم را گم کرده ام. I have lost one of my contact lenses. 40- کی آماده می شود؟ When will they be ready? 41- چقدر باید پرداخت کنم؟ How much should I pay? 42- باید پیش پرداخت بدهم؟ Should I pay anything in advance واکنش ها : hadi90، *Kid، rz171 و 4 نفر دیگر 7 لینک به دیدگاه
rz171 ارسال شده در 7 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، 1392 Thanks dear MARAL واکنش ها : Heidari، مارال و *Kid 3 لینک به دیدگاه
Heidari ارسال شده در 7 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، 1392 بسیار عالی ممنونم واکنش ها : مارال و *Kid 2 لینک به دیدگاه
مارال ارسال شده در 7 مهر، 1392 مالک گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، 1392 ج ملات رایج زبان انگلیسی، در ازدواج و تشکیل خانواده : ازدواج 1- شنبه عروسی دعوتم. I have been invited to a wedding on Saturday. 2- چه زوج خوشگلی! What a beautiful couple! 3- چه لباس عروس قشنگی ! What a beautiful wedding dress! 4- جشن عروسی در هتل برگزار خواهد شد. The wedding reception is to be held in a hotel. 5- ما می خواهیم عروسی مان در کلیسا برگزار بشود. We want to have a church wedding. 6- عروس و داماد رفتند دفتر ثبت. The bride and the groom went to the registry office. 7- فقط اقوام درجه یک در عروسی شرکت داشتند. The wedding was attended by close family only. 8- مراسم عروسی خوب پیش رفت. The marriage ceremony went on well. 9- کاش کیک سه طبقه شون را دیده بودی! I wish you would have seen their three-tiered wedding cake. 10- من برای حفظ ظاهر در عروسی شرکت کردم، ولی برای پذیرایی و شام نماندم. I put in an appearance at the wedding, but didn’t stay for the reception. 11- او حلقه را دست عروس کرد. He put the wedding ring on the bride’s finger. 12- انشاء الله سالم و خوشبخت باشند! May they find health and happiness! 13- ماه عسل تصمیم دارید کجا بروید؟ Where are you going to go for your honey moon? 14- الان ماه عسل هستیم. We are on honey moon now. 15- همسرت کجاست؟ Where is your spouse? 16- خواهرت ازدواج کرده؟ Is your sister married? 17- آره، زن یک معلم شده است. Yeah, she is married to a teacher. 18- آنها مشکلات زناشویی دارند. They are having marital problems. 19- من با روابط پیش از ازدواج مخالفم. I do not approve of pre-marital relations. 20- با قوم و خویش های شوهرش نمی سازد. She doesn’t get on very well with her in-laws. 21- بارها به آنها گفته که در زندگی خصوصی او دخالت نکنند. She has told them many times to stay out of her personal life. 22- به او پیشنهاد ازدواج دادم و او هم پذیرفت. I proposed to her and she accepted. 23- مریم و رضا دارند نامزد می شوند. Maryam and Reza are getting engaged. 24- آنها با هم خوشبخت نیستند، بنابراین تصمیم گرفته اند از هم جدا بشوند. They aren’t happy together, so they have decided to separate. 25- او به خاطر یک مرد دیگر شوهرش را ترک کرد. She left her husband for another man. 26- او هیچ وقت به من خیانت نکرده است. She has never been unfaithful to me. 27- من طلاق می خواهم. I want a divorce. 28- دیشب همسر سابقم را در مهمانی دیدم. I saw my ex-wife at the party last night. خانواده 29- چند تا خواهر و برادر داری؟ How many brothers and sisters do you have? 30- خواهر و برادر بزرگتر از خودت هم داری؟ Do you have any elder brother and sister? 31- نه، تک فرزندم. No, I am an only child. 32- در ناز و نعمت بزرگ شدم. I was brought up in the lap of luxury. 33- من از یک خانواده اصیل هستم. I am connected with a noble family. 34- او با تو نسبتی دارد؟ Is he related to you? 35- بله، او از اقوام درو من است؟ Yes, she is a distant relative of mine. 36- او دوست خانوادگی ماست. He’s a friend of the family. 37- خانواده ام هر کدام یک جایی هستند. My family is scattered across the country. 38- آیا خانواده ات پر جمعیت/ کم جمعیت است؟ Do you have a large/small family? 39- یک نفر دیگر به زودی به جمع خانواده مان اضافه می شود. We are going to have an addition to the family soon. 40- پدر بزرگم زنده است، اما مادر بزرگم فوت کرده است. My grandpa is alive, but my grandma is dead. 41- این عکس برادر بزرگم است. This is the picture of my eldest brother. 42- اقوام ما آخر هفته می آیند. We have got the relations coming over the weekend. 43- خانواده همسرم آخر همین هفته سرمان خراب می شوند. My wife’s family is descending on us this weekend. 44- در خانواده اش همه مردها کچل هستند. فکر می کنم ارثی باشد. All the man in his family are bald; I suppose it’s hereditary. 45- همه بچه هایش اهل هنر هستند. انگار هنر تو خون آنهاست. All her children are very artistic; it must run in the family. 46- بچه هایت را خوب بار آورده ای. You have given your children a good upbringing. 47- بچه بزرگ کردن کار ساده ای نیست. Bringing up children is never easy. 48- نان آور خانه شما کیست؟ Who is the breadwinner in your family? 49- پدرم دنبال یک کار می گرده که خانواده را تامین کند. My father is looking for a job to support his family? 50- او به سختی خرج خورد و خوراک و پوشاک خانواده اش را در می آورد. He can barely feed and clothe his family. 51- او باید یک خانواده بزرگ را نان بدهد. She has a large family to food. 52- خانواده ام از من حمایت می کند. My family is right behind me. 3- او خواهر دوقلوی توست؟ Is she your twin sister? 54- برادرم گاو پیشانی سفید خانواده است. My brother is the black sheep of the family. 55- او باعث ننگ و آبروریزی خانواده ما بوده است. He has brought shame and disgrace to our family. 56- او باعث شرمندگی خانواده اش است. He’s an embarrassment to his family. 57- شرافت خانوادگی در خطر است. He’s family honor is at stake. 58- می خواهم شجره نامه خانوادگی ام را بهت نشان بدم. دوست داری ببینی؟ I want to show you my family tree now. Are you interested to see it? لغات بیشتر نفقه: alimony ساقدوش مرد: best man عروس: bride حجله: bride chamber داماد: bridegroom ساقدوش(زن): bridesmaid برادر شوهر/برادر زن:brother- in- law عروس: daughter-in-law جهیزیه:dowry پدر شوهر/ پدر زن:father-in-law نامزد مرد:fiancé فرزند خوانده:foster child خواهر/ برادر ناتنی:half-sister/half-brother ازدواج مصلحتی:marriage of convenience مادر شوهر/ مادر زن:mother –in-law پسر برادر یا خواهر:nephew دختر برادر یا خواهر:niece چند همسری: polygamy چهار قلو:quads داماد:son-in-law سه قلو:triples سالگرد ازدواج:wedding anniversary بیوه زن:widow بیوه مرد:widower خواهر شوهر/ خواهر زن/ زن برادر: sister-in-law خواهر ناتنی/ برادر ناتنی:stepsister/stepbrother واکنش ها : *Kid، samane98، Unknown و 3 نفر دیگر 6 لینک به دیدگاه
مارال ارسال شده در 15 مهر، 1392 مالک گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، 1392 جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد انواع بیماری ها، ناراحتی ها و درد های جسمی کلیات: Generalities 1- حالت چطور است؟ How do you feel?/ How are you feeling? 2- حالم خوب است./ حالم بد نیست. I feel/ am feeling all right. 3- امروز حالم چندان خوب نیست. I don’t feel very well today. 4- الان/ امروز حالت هیچ بهتر شده است؟ Do you feel any better now/today? 5- راستش نه. حسابی مریضم. Not really. I’m pretty sick. 6- حالت خوبست؟/خوبی؟ Are you all right/ok? 7- (کمرت) امروز چطور است؟ How’s your (back) today? 8- هنوز هم درد می کند. It still hurts. 9- خیلی درد می کند. It’s very painful. 10- چه ناراحتی داری؟ What’s the matter(with you)?/ what’s wrong (with you)? 11- حالم خیلی بد است. I feel awful. / I feel like hell. 12- چندان خوب به نظر نمی رسی. چه شده؟ You don’t look very well. What’s the matter? 13- رنگت پریده. چه شده ؟ You look pale. What’s the matter? 14- حالم بهم می خورد./حالت تهوع دارم. I feel sick. 15- حالت تهوع دارم. I feel queasy. 16- دارم بالا میارم. I feel like throwing up. انواع دردها و نارحتی ها 1- سر درد دارم./ سرم درد می کند. I have a headache. 2- سر درد بسیار بدی دارم. I have a terrible headache. 3- این سر درد دارد مرا می کشد. This headache is killing me. 4- یک آسپرین بخور و نیم ساعت دراز بکش. Take an aspirin and lie down for half an hour. 5- دندان درد دارم. I have (a) toothache. 6- کمر درد دارم. نمی توانم خم شوم. I have (a) backache. I can’t bend over. 7- دل درد دارم. I have(a) stomachache. 8- سرما خورده ام. I have a cold. 9- گلو درد دارم. I have a sore throat. 10- تب دارم. I have a fever/temperature. 11- تب خفیفی دارم/کمی تب دارم. I have a slight fever/temperature. 12- عطسه می کنم. I am sneezing. 13- سرفه می کنم. I am coughing. 14- آبریزش بینی دارم. I have a runny nose. 15- ضعف دارم. بدنم سست است. I feel sluggish. 16- سرگیجه دارم./ سرم گیج میرود. I am/ feel dizzy. 17- اخیراً مدتی است که سرگیجه دارم. I’ve been having a dizzy spell lately. 18- سرگیجه دارم ./ سرم گیج میرود. I am a dizzy feeling. 19- سرگیجه دارم./ سرم گیج میرود. I’m having dizzy turns. 20- چشم هایم سیاهی رفت. I blacked out for a moment. 21- آنفلونزا دارم. I have the flu(=influenza). 22- بینی ام گرفته ایت. My nose is stuffed-up/congested. 23- صدایم در نمی آید./ صدایم گرفته است. I’ve lost my voice./my voice is cracking/ is hoarse/ is husky./I’m hoarse. 24- شب ها خر و پف می کنم. I snore at night. 25- پایم/ بازویم/ شانه ام/زانویم/ مچم/ قوزک پایم/ گردنم/ ... درد می کند. My leg/arm/shoulder/knee/wrist/ ankle/neck… hurts. 26- تمام تنم درد می کند. My whole body hurts. 27- پشتم/ پایم/ بازویم/ سینه ام... درد می کند. I have a pain in my back/leg/ arm/chest…. 28- درد خفیفی در سینه ام دارم. I have a dull ache in my chest. 29- درد شدیدی در سینه ام دارم. I have a sharp pain in my chest. 30- قلبم تند میزند./طپش قلب دارم. My heart is throbbing/fluttering. 31-فشار خونم بالا/ پایین است. My blood pressure is high/low. 32- وقتی از پله ها بالا می روم به نفس نفس می افتم. I run out of breath when I climb stairs. 33- به سختی نفس می کشم. I have trouble breathing. 34- خیلی عرق می کنم. I sweat/am sweating a lot. 35- تمام تنم عرق کرده است. I ‘m sweating all over. 36- او سکته(قلبی) کرد./انفارکتوس کرد. He had a heart attack/ an infraction. 37- به حالت کُما فرو رفت./ دچار کُما شد. He went into a coma. 38- غش کرد./ بیهوش شد. He fainted/ passed out. 39- ساعت 8 بهوش آمد. He came to/ round at 8. 40- ماه آینده عمل (جراحی) خواهد شد. He will have an operation next month. 41- او را فردا عمل می کنند. He will have an operation next month. 42- دکتر چند تا آزمایش نوشت. The doctor ordered some tests. 43- از ریه هایم/سینه ام عکس گرفتند. They took an X-ray of my lungs./ they took a chest X-ray واکنش ها : *Kid، rz171، hirad و 4 نفر دیگر 7 لینک به دیدگاه
rz171 ارسال شده در 15 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، 1392 Thanks dear MARAL واکنش ها : koorooshkabir، samane98، مارال و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
amirjavanbakht ارسال شده در 15 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، 1392 باریکلا ... عالی بود واکنش ها : *Kid و مارال 2 لینک به دیدگاه
این ارسال پرطرفدار است. مارال ارسال شده در 16 مهر، 1392 مالک این ارسال پرطرفدار است. گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، 1392 جملات زبان انگلیسی در مورد تحصیلات: Education در این پست جملات کاربردی و کلیاتی در زمینه تحصیلات و ادامه تحصیل مطرح شده است. 1- کلاس چندمی؟ کلاس چهارمم. Which grade are you in? I’m in the fourth grade. 2- مدرکت چیه؟ What’s your degree? 3- سال چندمی؟ سال سومم. What year are you in? I’m in the third year. 4- کدام مدرسه / دانشگاه میروی؟ Which school/ university do you go to? 5- من دانشجوی سال اول / سال دوم / سال سوم / سال چهارم هستم. I’m a freshman / a sophomore / a junior / a senior. 6- هم اطاقیم سال دومی است. My roommate is a sophomore. 7- می خواهم تحصیلاتم را در خارج از کشور ادامه بدم. I want to continue my studies abroad. 8- هنوز درسم را تمام نکرده ام. I haven’t completed / finished my studies yet. 9- رشته تحصیلی ات چیست؟ چه رشته می خونی؟ What’s your major (field of study)? 10- رشته ریاضی می خونم. My major is math. / I’m majoring in math 11- قصد دارم رشته پزشکی را انتخاب کنم. I’m going to take up medicine. 12- ناچار شدم کالج را رها کنم (ترک تحصیل کنم). I had to drop out of college. 13- این ترم، 18 واحد برداشتم. I’ve taken 18 units / credits / credit hours this semester. 14- یک سال تحصیل از دو ترم تشکیل شده است. An academic year consists of two semesters. 15- تا حالا 60 واحد گذرانده ام. I’ve passed 60 units so far. 16- برادرم ماه قبل از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شد. My brother (was) graduated from Azad University last month. 17- برادرم فارغ التحصیل دانشگاه تهران است. My brother is a graduate of Tehran University. 18- تحصیلات دوره لیسانس / تحصیلات دوره فوق لیسانس Undergraduate studies / post graduate studies 19- پایان این دوره گواهینامه (از نوع مدرک) می گیری؟ Will you get a certificate at the end of this course? 20- دیپلم دبیرستان دارم. I have a high school diploma. 21- مدرک دانشگاهی داری؟ Do you have a degree? 22- فوق دیپلم / لیسانس / فوق لیسانس / دکتری دارم. I have an Associate’s Degree / a Bachelor’s Degree / a Master’s Degree / a Ph.D (Doctor of philosophy). 23- به مدرک لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه B.Sو یا B.Scگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Scienceمی باشد. 24- به مدرک لیسانس در رشته های انسانی و هنر B.Aگفته می شود که مخفف عبارت Bachelor of Arsمی باشد. 25- مدرک فوق لیسانس در رشته های علمی، فنی و علوم پایه M.S. / M. Sc. = Master of Science 26- مدرک فوق لیسانس در رشته های انسانی و هنر M.A. = Master of Arts 27- لیسانس فیزیک دارم. I have a B.S. in physics. 28- سارا پارسال فوق لیسانس اقتصاد گرفت. Sara got an M.A. in Economics last year. 29- دارم فوق لیسانس شیمی می خونم. I’m studying for an MS (Degree) in Chemistry. 30 – مدرک زبان هم دارم. I’ve got a degree in English too. 31- آیا واقعا مدرک معماری داری؟ Do you really hold a degree in architecture? 32- دانشگاه تهران به او دکترای افتخاری حقوق اهدا کرد. Tehran University awarded him the honorary degree of Doctor of Laws. 33- من دانشجوی دانشگاه دولتی / آزاد هستم. I study at a state university / an Azad University. 34- دانشکده هنر درس می خونم. I go to Art college. 35- دانشجوی تمام وقت / پاره وقت دانشگاه دولتی هستم. I study part time / full time at the state university جملات زبان انگلیسی در مورد تحصیلات: Education Private University=دانشگاه آزاد Nonprofit University=دانشگاه غیر انتفاعی رشته های تحصیلی: Industrial Engineering = مهندسی صنایع Civil Engineering = مهندسی عمران Architecture= مهندسی معماری Information Technology = فناوری اطلاعات Pharmaceutics = داروسازی Fine Arts = هنرهای زیبا Laws = حقوق Philosophy = فلسفه Public health = بهداشت عمومی Master of Business Administration = کارشناسی ارشد مدیریت تجاری Divinity = الهیات Doctor of Medicine = دکترای پزشکی Midwifery = مامایی Psychiatry = روان پزشکی Neurology = عصب شناسی Pathology = آسیب شناسی Surgery = جراحی Radiology = پرتو شناسی Microbiology = میکروبیولوژی Parasitology = انگل شناسی Anesthesia = هوشبری Nursing = پرستاری Metallurgy = مهندسی مواد Electronics = الکترونیک Telecommunication = مخابرات Chemistry = شیمی Mathematics = ریاضیات Soil Science = علوم خاک Optometry = بینایی سنجی Speech Therapy = گفتار درمانی Physical Therapy = فیزیو تراپی واکنش ها : alborz، samane98، hirad و 7 نفر دیگر 10 لینک به دیدگاه
rz171 ارسال شده در 16 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، 1392 Thanks dear MARAL واکنش ها : koorooshkabir، *Kid، samane98 و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
hirad ارسال شده در 16 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، 1392 It was useful and practical. Thanks واکنش ها : *Kid و مارال 2 لینک به دیدگاه
Ehsan ارسال شده در 16 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، 1392 Thanks dear Maral, that was so interesting واکنش ها : Unknown، *Kid و مارال 3 لینک به دیدگاه
eleheh ارسال شده در 20 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، 1392 Chemical engineering = مهندسی شیمی واکنش ها : مارال و *Kid 2 لینک به دیدگاه
alborz ارسال شده در 20 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، 1392 t And who knows, brother. You may become an MP (a Member of Parliment) then واکنش ها : Unknown، *Kid و مارال 3 لینک به دیدگاه
alborz ارسال شده در 20 مهر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، 1392 جملات زبان انگلیسی در مورد تحصیلات: Education Private University=دانشگاه آزاد Nonprofit University=دانشگاه غیر انتفاعی With thanks to Maral for her nice post, I can add a few more terms that are customary in some countries National University: دانشگاه دولتی Private University: دانشگاه غیر دولتی/خصوصی Open University: دانشگاه آزاد (آزاد به معنی حقیقی کلمه، نه در مقابل دانشگاه دولتی) واکنش ها : مارال، Unknown، koorooshkabir و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
مارال ارسال شده در 20 مهر، 1392 مالک گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، 1392 دقت کنید که اینها مقاطع کلی هستند و نه گرایشها. باید ببینید که رشته تحصیلی شما زیرمجموعه کدام یک قرار میگیرد. اگر به طور مثال کارشناسی دارید و نمیدانید زیرمجموعه کدام قرار میگیرید، میتوانید همان Bachelor's degree را در نظر بگیرید و سپس رشته خود را به انگلیسی بگویید که معمولاً گفتن رشته به انگلیسی کار سختی نیست. Associate degree مقطع کاردانی یا فوق دیپلمAssociate of Arts (A.A.) کاردانی هنرAssociate of Arts and Science (A.A.S.) کاردانی هنر و علومAssociate of Science (A.S.) کاردانی علومBachelor's degree مقطع کارشناسی یا لیسانسBachelor of Engineering (B.Eng.) کارشناسی مهندسیBachelor of Technology (B.Tech.) کارناسی تکنولوژیBachelor of Pharmacy (B.Pharm.) کارشناسی داروسازیBachelor of Architecture (B.Arch.) کارشناسی معماریBachelor of Applied Science (B.A.Sc.) کارشناسی علوم تجربی یا علوم کاربردیBachelor of Business Administration (B.B.A.) کارشناسی مدیریت شغلیBachelor of Fine Arts (B.F.A.) کارشناسی هنرهای زیباBachelor of Education (B.Ed.) کارشناسی تحصیلاتBachelor of Commerce (B.Com.) کارشناسی تجارتBachelor of Laws (LL.B.) کارشناسی حقوقLicentiate degree لیسانسMaster's Degree مقطع کارشناسی ارشد یا فوق لیسانسMaster of Social Work (M.S.W.) کارشناسی ارشد کار اجتماعیMaster of Technology (M.Tech.) کارشناسی ارشد تکنولوژیMaster of Philosophy (M.Phil) کارشناسی ارشد فلسفهMaster of Public Administration (M.P.A) کارشناسی ارشد مدیریت عمومیMaster of Public Health (M.P.H) کارشناسی ارشد بهداشت عمومیMaster of Architecture (M.Arch.) کارشناسی ارشد معماریMaster of Arts (M.A.) کارشناسی ارشد هنرMaster of Business Administration (M.B.A.) کارشناسی ارشد مدیریت تجاریMaster of Computer Applications (M.C.A.) کارشناسی ارشد کاربردهای کامپیوترMaster of Divinity (M.Div.) کارشناسی ارشد الهیاتMaster of Laws (LL.M.) کارشناسی ارشد حقوقMaster of Library & Information Science (M.L.I.S.) کارشناسی ارشد علوم اطلاعات و کتابداریMaster of Fine Arts (M.F.A.) کارشناسی ارشد هنرهای زیباMaster of Education (M.Ed.) کارشناسی ارشد تحصیلاتMaster of Engineering (M.Eng.) کارشناسی ارشد مهندسیDoctorate دکتراDoctor of Education (Ed.D.) دکترای تحصیلاتDoctor of Pharmacy (Pharm.D.) دکترای داروسازیDoctor of Philosophy (Ph.D) دکترای فلسفه - البته فسلفه بیشتر به معنای بالاترین درجه است و بنابراین پی.اچ.دی برای همه نوع دکترا گفته میشودDoctor of Law (J.D.) دکترای حقوقDoctor of Medicine (M.D.) دکترای پزشکی واکنش ها : Unknown، گلی، *Kid و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
mzm.mahdiyar ارسال شده در 14 فروردین، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، 1394 اخه عزیزم فایل دانلود ندارن اینا که بخوام بزارم براتون اگه تاپیکای دیگه ای گذاشتم فایل دانلود داشت حتما میزارم به روی چشم. دانلود نرم افزار آموزش مکالمه ، اصطلاحات و جملات انگلیسی برای اندروید در این نرم افزار جملات و اصطلاحات زیادی یاد میگیرید دریافت از بازار http://cafebazaar.ir/app/com.mahdiyar.sentence/?l=fa واکنش ها : Unknown، whisper sky و hadi90 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری