این ارسال پرطرفدار است. گلی ارسال شده در 12 فروردین، 1394 این ارسال پرطرفدار است. گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، 1394 (ویرایش شده) بگذار كه بر شاخه ي اين صبح دلاويز بنشينم و از عشق سرودي بسرايم آنگاه، به صد شوق، چو مرغانِ سبكبال، پر گيرم ازين بام و به سوي تو بيايم خورشيد از آن دور، از آن قله ي پر برف آغوش كند باز، همه مهر، همه ناز سيمرغ طلايي پر و بالي است كه ـ چون من ـ از لانه برون آمده، دارد سر پرواز پرواز به آنجا كه نشاط است و اميد است پرواز به آنجا كه سرود است و سرور است، آنجا كه، سراپاي تو، در روشني صبح روياي شرابي است كه در جام بلور است آنجا كه سحر، گونه ي گلگون تو در خواب از بوسه ي خورشيد، چو برگ گل ناز است آنجا كه من از روزن هر اختر شبگرد، چشمم به تماشا و تمناي تو باز است! من نيز چو خورشيد، دلم زنده به عشق استراه دل خود را، نتوانم كه نپويم هر صبح، در آيينه ي جادويي خورشيد چون مينگرم، او همه من، من همه اويم ! او، روشني و گرمي بازار وجود است در سينه ي من نيز، دلي گرمتر از اوست او يك دل آسوده به بالين ننهادست من نيز به سر ميدوم اندر طلب دوست ما هر دو، در اين صبح طربناك بهاري از خلوت و خاموشي شب، پا به فراريم ما هر دو، در آغوش پر از مهر طبيعت با ديده ي جان، محو تماشاي بهاريم ما، آتش افتاده به نيزار ملاليم ما عاشق نوريم و سروريم و صفاييم بگذار كه - سرمست و غزلخوان - من و خورشيد: بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم "فريدون مشيري" ویرایش شده 12 فروردین، 1394 توسط گلی واکنش ها : samira0190، whisper sky، b4Ran و 7 نفر دیگر 10 لینک به دیدگاه
salwa ارسال شده در 12 فروردین، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، 1394 بگذار كه - سرمست و غزلخوان - من و خورشيد: بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم واکنش ها : whisper sky، esbestan، Unknown و 2 نفر دیگر 5 لینک به دیدگاه
whisper sky ارسال شده در 12 فروردین، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، 1394 چقدر قشنگ بود. مرسی واکنش ها : salwa، esbestan، Unknown و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
Unknown ارسال شده در 12 فروردین، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، 1394 دستت بده دستم بگیر بار دگر غوغا کنیم ! دستان گره اندر گره هر زیر را بالا کنیم ! بس هیمه ها آتش زنیم در بیشه و کوه و دمن ! شوری دگر عشقی دگر بار دگر بر پا کنیم ! من مستم و دیوانه ام سرگشته و بی خانه ام ! دستور ده فرمان بران باید کجا ماوا کنیم ؟! گر پهلوانی بی سرم از هفت دریا بگذرم ! محتاج دستان توام تا لوت را دریا کنیم ! عمری به باطل رفته و ما در خیال باطلیم ! ما باطل السحری شویم این سحر را افشا کنیم ! صد عهد و پیمان بندن و لختی دگر بر هم زنند ! ما جاودان پیمانه را با عشق خود امضا کنیم ! هی دور گردون بگذرد روز و شبم باطل شود ! باید که صدها کار غافل مانده را یکجا کنیم ! دانم که نازیبا شده البرز هم بحر خزر ! با ناز انگشتان تو هر زشت را زیبا کنیم ! بر این درفش کاویان رمز و علامت بس عیان ! یاللعجب از این عجب ، خورشید را حاشا کنیم ! ای پوپکم غمگین مباش زین خوان سخت هم بگذریم ! سیمرغ ناپیدای جان بار دگر پیدا کنیم ! ققنوس می روید از این خاکستر ویران شده ! با نای خوش آهنگ تو این دشت پر آوا کنیم ! واکنش ها : b4Ran، Younes، mohad و 3 نفر دیگر 6 لینک به دیدگاه
samira0190 ارسال شده در 12 فروردین، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، 1394 واکنش ها : esbestan، گلی، whisper sky و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
mohad ارسال شده در 14 فروردین، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، 1394 واکنش ها : whisper sky، گلی، esbestan و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری