شاد باش ای عشق خوش سودای من


aida.movahednia

ارسال های توصیه شده

ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار من

 

ای دل نمی‌ترسی مگر از یار بی‌زنهار من

 

 

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من

 

نشنیده‌ای شب تا سحر آن ناله‌های زار من

 

 

یادت نمی‌آید که او می کرد روزی گفت گو

 

می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

 

 

اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان

 

این بس نباشد خود تو را کگه شوی از خار من

 

 

گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان

 

تو سرده و من سرگران ای ساقی خمار من

 

 

خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر

 

وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من

 

 

چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او

 

گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من

 

 

گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان

 

خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من

 

 

گفتم منم در دام تو چون گم شوم بی‌جام تو

 

بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من

لینک به دیدگاه

ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار من

 

ای دل نمی‌ترسی مگر از یار بی‌زنهار من

 

 

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من

 

نشنیده‌ای شب تا سحر آن ناله‌های زار من

 

 

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.