Injaneb ارسال شده در 23 اردیبهشت، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، 1392 همان روزی که فرزندم بشد وارد به دانشگاه برآمد از درون سینه ام از غصّه وغم آه بشد دانشجوی آزاد ومن دربند وبیچاره چرا که نیک می دانم هزینه ساز و سرباره از این پس الوداعی بایدم با خنده و شادی و با هر چه پس انداز و حقوق و پول و آزادی شروع گردید دوران ریاضت ، سختی و حرمان هرآن چیزی بنا کردم بشد درلحظه ای ویران زدم چوب حراج بر فرش و تخت و تی وی رنگی همه چیزم بشد قربانی این کار فرهنگی به خون دل نمودم جور، پول ثبت نام او حدیث و داستان و قصّه بود، موضوع وام او از آن ترسم که تا پایان تحصیلات فرزندم وتاگیرد لیسانس خویش این دردانه دلبندم نه سقفی روی سر باشد نه فرشی زیر پای من به جای خانه گردد محبس و زندان سرای من شود او فارغ التحصیل و ساقط گردد از من حال شود« جاوید» دراو حسرت شغل و زمن هم مال واکنش ها : mozhgan، hajar shahmoradi و samane98 3 لینک به دیدگاه
hajar shahmoradi ارسال شده در 23 اردیبهشت، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، 1392 =D> واکنش ها : Injaneb 1 لینک به دیدگاه
samane98 ارسال شده در 23 اردیبهشت، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، 1392 واکنش ها : Injaneb 1 لینک به دیدگاه
mozhgan ارسال شده در 24 اردیبهشت، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، 1392 *-:) واکنش ها : Injaneb 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری