سراب


Misagh

ارسال های توصیه شده

عمری به سر دویدم در جستجوی یار:

جز دسترس به وصلِ ویم آرزو نبود

دادم در این هوس، دلِ دیوانه را به باد

این جستجو نبود

هر سو شتافتن پیِ آن یار ناشناس

گاهی زشوق، خنده زدم، گه گریستم

بی آنکه خود بدانم ازین گونه بی قرار

مشتاقِ کیستم!

رویی شکفت چون گلِ رؤیا و دیده گفت:

«این است آن پری که ز من می نهفت رو.

خوش یافتم، که خوشتر ازین چهره ای نتافت

در خوابِ آرزو ...»

هر سو مرا کشید پیِ خویش در به در،

این خوش پسند، دیده زیباپرستِ من

شد رهنمای این دلِ مشتاقِ بی قرار،

بگرفت دستِ من.

وان آرزوی گمشده، بی نام و بی نشان

در دورگاه دیده من جلوه می نمود

در وادیِ خیال، مرا مست می دواند،

وز خویش می ربود

از دور، می فریفت دلِ تشنه مرا؛

چون بحر موج می زد و لرزان چو آب بود

وانگه که پیش رفتم، با شور و التهاب،

دیدم سراب بود!

بیچاره من، که از پسِ این جستجو، هنوز

می نالد از من این دل شیدا که: «یار کو؟

کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب؟

بنما کجاست او ...»

هوشنگ ابتهاج

بخشی از این ترانه را با صدای دلنشین استاد علیرضا افتخاری گوش دهید:

 

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.