sarfraz3 ارسال شده در 14 مرداد، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، 1392 بیخودی خندیدیم که بگوییم دلی خوش داریم بیخودی حرف زدیم که بگوییم زبان هم داریم و قفس هامان را زود زود رنگ زدیم و نشستیم لب رود و به آب سنگ زدیم ما به هر دیواری آینه بخشیدیم که تصور بکنیم یک نفر با ماهست ما زمان را دیدیم خسته در ثانیه ها باز با خود گفتیم شب زیبایی هست! بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود ما خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسم ها خوردیم ما به هم بد کردیم ما به هم بد گفتیم بیخودی داد زدیم که بگوییم توانا هستیم بیخودی پرسیدیم حال همدیگر را که بگوییم محبت داریم بیخودی ترسیدیم از بیان غم خود و تصور کردیم که شهامت داریم ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم روی هر حادثه ای حرفی از پول زدیم از شما می پرسم ما که را گول زدیم ؟!!! واکنش ها : koorooshkabir، salwa و مارال 3 لینک به دیدگاه
اردیبهشت مهمان ارسال شده در 15 مرداد، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، 1392 واکنش ها : sarfraz3 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری