مهسا ارسال شده در 2 مهر، 1391 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، 1391 عموي من يك غذاخوري دارد. عمو هميشه حواسش است كه غذاي خوبي به مردم بدهد. او ميگويد: در غذاخوري ما از گوشت حيوانات پير استفاده نميشود و هر چه ذبح ميكنيم كره الاغ است كه گوشتش تُرد و تازه است و كبابش خوب در ميآيد. او حتماً چك ميكند كه كره الاغها سالم باشند وگرنه آنها را ذبح نميكند. عمويم ميگويد: ارزش يك لقمه نان حلال از همهي پولهاي دنيا بيشتر است!! آدم بايد حلال و حروم نكند. عمو ميگويد: تا پول آدم حلال نباشد، بركت نميكند. پول حرام بيبركت است. من فكر ميكنم پدر من پولش حرام است؛ چون هيچوقت بركت ندارد و هميشه وسط برج كم ميآورد. تازه يارانهها را خرج ميكند و پول آب و برق و گاز را نداريم كه بدهيم. ماه قبل گاز ما را قطع كردند چون پولش را نداده بوديم. ديشب ميخواستم به پدرم بگويم: اگر دنبال يك لقمه نان حلال بودي، پول ما بركت ميكرد و هميشه پول داشتيم؛ اما جرأت نكردم. اي كاش پدر من هم آدم حلال خوري بود!!! واکنش ها : sadegh_a_kh، sarfraz3، bahar و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
luna82 ارسال شده در 28 آذر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، 1392 واکنش ها : sarfraz3 و غول چراغ جادو 2 لینک به دیدگاه
Unknown ارسال شده در 28 آذر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، 1392 :)) b-( ? واکنش ها : sarfraz3 1 لینک به دیدگاه
sarfraz3 ارسال شده در 28 آذر، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، 1392 واکنش ها : Unknown و koorooshkabir 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری