کیستی


tmb_91

ارسال های توصیه شده

احمد شاملو

 

کیستی که من

اینگونه به اعتماد

نام خود را

با تو می گویم...

کلید قلبم را

در دستانت می گذارم

نان شادی ام را با تو قسمت می کنم

به کنارت می نشینم

و سربر شانه‌ی تو

اینچنین آرام

به خواب می روم؟

 

کیستی که من

اینگونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟!!

 

کیستی که من

جز او

نمی بینم و نمی یابم ؟!!

دریای پشت کدام پنجره ای؟

که اینگونه شایدهایم را گرفته ای

زندگی را دوباره جاری نموده ای

پر شور

زیبا

و

روان

دنیای با تو بودن در اوج همیشه هایم

جان می گیرد

و هر لحظه تعبیری می گردد از

فردایی بی پایان

در تبلور طلوع ماهتاب

باعبور ازتاریکی های سپری شده...

 

کیستی

ای مهربان ترین؟

لینک به دیدگاه

تو کیستی ؟

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.

 

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو

 

بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

 

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟

 

تو را کدام خدا؟

 

تو از کدام جهان؟

 

تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟

 

تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟

 

تو از کدام سبو؟

 

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!

 

چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!

 

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.

 

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو

 

بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

 

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟

 

تو را کدام خدا؟

 

تو از کدام جهان؟

 

تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟

 

تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟

 

تو از کدام سبو؟

 

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!

 

چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!

 

مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!

 

کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟

 

که ذره های وجودم تو را که می بینند،

 

به رقص می آیند،

 

سرود میخوانند!

 

چه آرزوی محالی است زیستن با تو

 

مرا همین بگذارند یک سخن با تو:

 

به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!

 

به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!

 

بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!

 

ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟

 

ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.

 

که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!

 

تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه

 

تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.

 

همه وجود تو مهر است و جان من محروم

 

چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.

 

فریدون مشیری

لینک به دیدگاه

این شعر از فریدون مشیریه از شاملو نیست من عاشق این شعرم................ @};-

 

سلام مارال عزیز شعری که من گذاشتم از شاملو

 

و شعری که amanofdetail گذاشتن از مشیری

لینک به دیدگاه

سلام مارال عزیز شعری که من گذاشتم از شاملو

 

و شعری که amanofdetail گذاشتن از مشیری

 

:)]] ببخشید نمیدونستم من از نت پیدا کردم در هر صورت شرمنده

لینک به دیدگاه

:)]] ببخشید نمیدونستم من از نت پیدا کردم در هر صورت شرمنده

 

خواهش میکنم اشتباه برای همه پیش میاد

لینک به دیدگاه

سلام مارال عزیز شعری که من گذاشتم از شاملو

 

و شعری که amanofdetail گذاشتن از مشیری

بله دوست گلم منم منظورم شعر دوم بود معذرت... @};-

لینک به دیدگاه

:)]] ببخشید نمیدونستم من از نت پیدا کردم در هر صورت شرمنده

شما ببخشید....... من ی کم به شعرای فریدون تعصب دارم خصوصا این شعرش :)]]@};-

لینک به دیدگاه

راستش من این شعرو ناقص بلد بودم از روی ی اهنگ گوش داده بودم بعد اینو دیدم گفتم شاید کاملش پیدا بشه من راستش دنبال شاعر نبودم برام شعره مهم بود البته مدیران محبت کردن تصحیح شد اون خطایی ک صورت گرفته

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.