هذیانهای بامزه یک ذهن خلاق!


ارسال های توصیه شده

امروز صبح یه مشکل بانکی برام پیش اومده بود رفتم بانک، مسئولش کمتر از سه دقیقه کارم رو انجام داد. حس کردم زیادی زود تموم شده می خواستم بهش بگم خب از خودت بگو، دیگه چه خبرا؟!
با کسی که به جای مرسی می گه "میسی ی ی" باید در جا قطع رابطه کرد چون تا بیای براش توضیح بدی که نگو "میسی ی ی" بهت می گه "چلااااا؟"


این کانون آموزشی کنکور دیگه کم مونده اینو تبلیغ کنه: به نام خدا مسی هستم بهترین بازیکن جهان، از سال سوم دبیرستان عضوکانون ... بودم!


وقتی دستشویی داری، هم سرعت اینترنت بالاتر می ره هم مطالبش جالب تر میشه!


پشت یه ماشین نوشته بود سبقت می گیری بگیر ولی دیگه قیافه نگیر!


یکی از تفریحات دکتر شریعتی و انیشتین و حسین پناهی و خسرو شکیبایی تو اون دنیا اینه که ... هر روز فیس بوک رو چک کنن ببین تازگی ها جمله باحال چی گفتن!


جهان سوم جایی است که کنجد روی نان سنگک آپشن محسوب می شود.


طریقه معذرت خواهی خانوما: ببخشید، ولی تقصیر خودت بود.


قبلنا قهر کردن و کات کردن و اینا آسون تر بود. الان باید صد جا طرفو بلاک کنی (فیس بوک، توییتر، پلاس، وایبر،، وی چت، لاین ...) هفت خوان رستمه اصلا!
کلِ عمرمون دپرسیم ولی تو اعلامیه مون می زنن شادروان


نمک خوردی؟ نوش جونت نمکدون شکستی؟ دمت گرم ولی دیگه بقیشو رو زخممون نپاش دستت طلا!


فرق روزای خوب و بد زندگی اینه که روزای بد رو همون موقع می فهمی روزای بدن اما روزای خوبو نمی فهمی. بعدا که گذشت خاطره شد می فهمی روزای خوب بوده.
خواسته ها و آرزوهای من دارن لخت می گردن هنوز نتونستم بهشون جامه عمل بپوشونم!


از وقتی تحریم ها رو برداشتن، پوستم شفاف تر شده و ریزش موهام هم کمتر شده!


یه آهنگ سنتی دارم گوش می دم هفت دقیقه س هیچی نگفته!
من با استعداد بودم. یعنی هستم. بعضی وقتا به دست هام نگاه می کنم و فکر می کنم که می توانستم پیانیست بزرگی شوم یا یک چیز دیگر ولی دست هایم چه کار کرده اند؟ خارانده اند. چک نوشته اند. بند کفش بسته اند. سیفون کشیده اند و غیره ... دست هایم را حرام کردم همینطور ذهنم را.


وقتی بچه بودم و یه چیزی می خواستم و پول نداشتیم بخریم بهم می گفتن: به بابات نگاه کن، اون بیچاره یه نفره !! انگار که باباهای مردم سه نفر بودن! خلاصه هیچ وقت جدی جوابگو نبودن.
با فک و فامیل نشستیم اسم فامیل بازی کردیم دائیم برای میوه با "ی" نوشته یه کیلو خیار.


کاش مثل کارتونا گوشه چشم آدم های پلید برق می زد.


سقف آرزوهای ما کف آرزوهای دیگری است. دنیا به طور ناجوانمردانه ای آپارتمان است.


یه بار استامینوفن خوردم، ازم پرسید: الان دقیقا کجات درد می کنه که منو خوردی؟ اومدم بگم سرم! یادم اومد قرصا که حرف نمی زنن، فهمیدم اشتباهی ترامادول خوردم!


یه دوره ای اینقدر وضع خراب بود که به آی دی کالر می گفتن مزاحم یاب.

تعریف یارانه به زبان ساده:
شیاف دولتی برای تسکین دردهای ملت! :|


تصور کن، میمون باشی، تو ایران باشی، با سفینه بفرستنت فضا، بعد از تحمل کلی فشار فرود بیای ببینی هنوز تو ایرانی!
از این غم‌انگیزتر هم میشه؟!


ملت یه پاشون شماله یه پاشون انتالیا ,ما یه پامون فیسبوک یه پامون دسشویی.... :|


یه چیزی هست به اسمِ "بــــغـــل "
لامصب دَوای هر دردیه . . . . :)


سلامتى همه اونایى که همیشه تو جمع میگن و میخندن
ولى دو دقیقه که باهاشون تنهایى حرف بزنى میفهمى یه دنیــــــا غصه دارن...
سلامتی خودم


ادم ها مثل عکس ها می مونند:
زیاد بزرگشون کنی ، کیفیتشون میاد پایین


خیلی پیش اومد خودمو به سرماخوردگی زدم که مدرسه نرم ... اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت: مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت تا خوب بشم، مدرکشو از کجا گرفته بود!!


سلامتیه اونایی که ما رو همینجوری دوست دارن! وگرنه بهتر از مارو که همه دوست دارن... 


احوال سگی من، نتیجه ی گربه صفتی بعضیهاست....


سر جلسه امتحان یکی از بچه ها به استاد گفت :
"استاد اگه میشه یه کمکی بکنید"
بعد استاد دست کرد تو جیبش، یه 200 تومانی در آورد، گذاشت رو دسته صندلی طرف و رفت.
دهن طرف باز مونده بود ما هم داشتیم می ترکیدیم از خنده!!


در رفاقت مراقب آدمهای تازه به دوران رسیده باش..
هرگز به دیواری که تازه رنگ شده تکیه نباید کرد


به سلامتیِ مورچه ها که هر کوفتی پیدا کنن رفیقاشون رو خبر میکنن!!



برای لبخند زدن نیازی به دلقک یا جوک نیست
برای لبخند زدن تنها فکری آسوده و دلی خوش لازم است
این همه شادی فقط برای جریان ساده آب
لینک به دیدگاه

کلِ عمرمون دپرسیم ولی تو اعلامیه مون می زنن شادروان

عجیبه که جنت مکان هم از خودشون مینویسن :))  :)) 

 

سلامتى همه اونایى که همیشه تو جمع میگن و میخندن

ولى دو دقیقه که باهاشون تنهایى حرف بزنى میفهمى یه دنیــــــا غصه دارن...
سلامتی خودم

لینک به دیدگاه

سر جلسه امتحان یکی از بچه ها به استاد گفت :
"استاد اگه میشه یه کمکی بکنید"
بعد استاد دست کرد تو جیبش، یه 200 تومانی در آورد، گذاشت رو دسته صندلی طرف و رفت.
دهن طرف باز مونده بود ما هم داشتیم می ترکیدیم از خنده!! :))
  :))  :))  :))  :)) 

لینک به دیدگاه

سر جلسه امتحان یکی از بچه ها به استاد گفت :
"استاد اگه میشه یه کمکی بکنید"
بعد استاد دست کرد تو جیبش، یه 200 تومانی در آورد، گذاشت رو دسته صندلی طرف و رفت.
دهن طرف باز مونده بود ما هم داشتیم می ترکیدیم از خنده!!

 

 

به این میگن استاد !!!!!!

لینک به دیدگاه

به سلامتیِ مورچه ها که هر کوفتی پیدا کنن رفیقاشون رو خبر میکنن!! =D> =D> :- :-

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.