«گوش كن! اين صداي روضه ي كيست؟»


salwa

ارسال های توصیه شده

شكست، قلبي كه پشت در بود. قلبي كه از آن يك مادر بود. گفت مادر.....

همان بهانه ي ‌آفرينش را مي گفت. گفت مادر؛ همان پاره ي تن رسول الله«ص» را مي گفت. گفت مادر؛‌ اسوه ي زنان عالم را مي گفت.

 

fatemie4.jpg

گفت مادر؛ مادر‍ِ پدر را مي گفت.

 

گفت مادر؛ مناجات هاي شبانه را مي گفت.... اول همسايه و بعد اهل خانه را مي گفت.

 

گفت مادر؛ قصه ي غدير، قصه ي تزوير مرور شد.

 

گفت مادر؛ خطبه ي فدك مرور شد......

 

".......... تا اين كه چرخ اسلام به محوريت ما به گردش در آمد، خير و بركت ها به سوي جهان اسلام سرازير گشت و نعره ي شرك در گلوها خفه شد، دروغ از جوشش افتاد و آتش كفر خاموش گرديد، دعوت به پراكندگي و آشوب و فتنه آرام و نظام دين محكم و استوار شد.

 

پس چرا بعد از آن همه سخنان قرآ‌ن و پيامبر «ص» امروز حيران مانده ايد؟

 

چرا حقايق را بعد از آشكار شدن مكتوم داشته، پيمانهاي خود را شكسته و بعد از ايمان راه شرك پيش گرفته ايد؟

 

چرا با قومي كه تعهدات خود را شكسته و تصميم به اخراج پيامبر «ص» گرفته اند، پيكار نمي كنيد؟ درحالي كه آنها آغازگر بودند. آيا از ايشان مي ترسيد؟

 

بهتر است از خدا بترسيد اگر ايمان داريد.

شيطان سرش را از مخفيگاه خود بيرون كرد و به سوي خود دعوت نمود و شما را آماده پذيرش و منتظر فريبش ديد.

 

سپس دعوت به قيام كرد و براي حركت،‌ سبكبارتان يافت. شعله هاي خشم و انتقام را در دلهايتان بر افروخت و آثار غضب در شما نمايان گشت و همين امر سبب شد بر غير شتر خود علامت نهيد و در غير آبشخور خود وارد شويد؛ به سراغ چيزي رفتيد كه از آنِ شما نبود و در آن حقي نداشتيد. سرانجام به غصب حكومت پرداختيد، درحالي كه هنوز چيزي از رحلت پيامبر نگذشته بود، زخم هاي مصيبت ما عميق و جراحات قلبي ما التيام نيافته و حتي هنوز پيامبر به خاك سپرده نشده بود. بهانه شما اين بود كه مي ترسيم فتنه اي برپا شود؟ چه فتنه اي از اين بالاتر كه در آن افتاديد؟

 

 و همانا دوزخ به كافران احاطه دارد . شما كجا و خواباندن فتنه كجا ؟

 

افسوس كه گروهي به گذشته ي جاهلي خود بازگشتند و با پيمودن راه هاي گوناگون به گمراهي رسيدند و به دوستان منحرف پيوستند و ازدوستي با مومنان بريدند كه به آن امر شده بودند و بنيان اسلامي را تغيير داده در جاي ديگري نهادند.

 

دعوت پشت سر هم به طرف شما مي آيد اما اجابت نمي كنيد، صداي فرياد به شما مي رسد ولي جوابي نمي دهيد."[1]

.

.

گفت مادر؛ تنها فاطمه«س» را مي گفت.

مادرم پشت در مي گفت: "يك روز... يك نفر اما…"[2]

 

1-  سيري در خطبه فدك، استاد فاطمه طاهايي

2-  سيد حميد رضا برقعي

 

 کاری از گروه نشریه کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد

 

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.