ای آمده با شعر ای رفته با ...


ارسال های توصیه شده

ای آمده با شعر ای رفته با گریه
ای خط دلتنگی از بغض تا گریه
با من صبورانه سر کردی و ساختی
اما چه بی حاصل دردامو نشناختی
تا زندگی بوده قصه همین بوده
پشت سر خورشید شب در کمین بوده

ما هر دو بازیچه در بازی نیرنگ
قربانی یک بت سر تا بپا از سنگ
تو بت پرست اما من بت شکن بودم

باید که بت می مرد جایی که من بودم
بتخانه شد اما محراب عشق من
فرمان بت این بود از عشق دل کندن
ای آمده با شعر ای رفته با گریه
ای خط دلتنگی از بغض تا گریه

بت را شکستم من بتخانه شد خالی
با خود ترا هم برد آن پوچ پوشالی
قربانی بت شد ایمان و پیوندم
من هم ز جای خویش بتخانه را کندم
اکنون نه بت مانده نه تو نه فردایی
این بت شکن مانده با زخم تنهایی
ای آمده با شعر ای رفته با گریه
ای خط دلتنگی از بغض تا گریه

 

شاعر : اردلان سرفراز

   ..... : ................

ویرایش شده توسط sarfraz3
لینک به دیدگاه

سرفراز جان

بابا شاعر

بابا اردلان دست شما درد نکنه

خیلی زیبا بود

واقعا زیبا بود

لذت بردم @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

لینک به دیدگاه

سرفراز جان

بابا شاعر

بابا اردلان دست شما درد نکنه

خیلی زیبا بود

واقعا زیبا بود

لذت بردم @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

 

اول تشکر میکنم از داش سرافراز شعرتو نخوندم چون حوصلم نمیرسه ولی کلا حتما خوبه. @};-

داش یونس کجایی ما دلمون واست پوسید... @};-

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.