روز من هم رسید

[esbestan]

با سلام و عرض ارادت خدمت همه دوستان و دشمنان و کسانی که در این دو دسته قرار ندارند

 

برای هر کسی روزی موعود نوشته شده روز موعود منم امروز هستش(چه میشه کرد؟)

.

اولا چون مخاطب زیادی در بین مدیران عزیز ندارم جای این تاپیک رو اینجا انتخاب کردم. مطالبی رو در این تاپیک عرض می کنم و بنا به نوع مطالب (به خاطر جافرخو که مدتی بین شما بود خوب ((اگر بوده))یا بد((حتما)) ) درخواست دارم این تاپیک نه حذف بشه و نه انتقال بشه جایی که عده معدود فقط ببینن و نه ... خلاصه همه ببینن

.

مدت هاست فکر هایی به جانم افتاده :  من کجام؟ دارم چی کار می کنم؟ جای درستی هستم؟بین چه کسایی هستم؟ و... سوالاتی از این قبیل.

.

خیلی صادقانه :

کسانی این جا هستند که لب باز می کنن آدم شرمنده میشه و با خودش فکر می کنه خدایا چرا آدم هایی به این خوبی ... 

و کسانی شرف حضور دارند که فقط به فکر خود هستند که البته کم نیستند همه جا ولی در دنیای مجازی که محلی برای نزدیک شدن به ارمان هایمان هستش این چنین انسان هایی رنج آور هستش در خدت شون بودن (چه میشه کرد)

آدم های زرنگ هزار چهره و هزار رنگ که یک روز ... و روز دیگر ... نمی دونم اینا آدم های زرنگی هستند یا فکر می کنند که زرنگ هستند به هر حال با این دسته نیز حال نمی کنم همیشه از این نوع ترسیده و تا جایی که تونستم دور شدم از اینا هر چند این دسته همیشه راه خود را جهت نزدیکی به من به خوبی پیدا می کنه آخه من آدم ساده ای هستم و ...

صداقت :

دنیای مجازیه این رو از خیلی ها شنیدم، بله راست هست و صداقت دقیقا جایی نداره . این آزار دهنده هست که بعد از اعتماد به کسانی خلاف اون رو می بینی و این داستان همچنان ادامه داره و ...

.

مدت هاست به اصل ساختار انجمن شک کرده ام (این جا دوستان بزرگوار ادمین و ..بنده رو عفو کنن که من آدمی هستم که همواره قبل از نماز خوندن اول نیم ساعت به وجود خدا فکر می کنم پس ملامتی نیست) مدتی پیش به اتفاق تاپیکی که پارسال نیکتاز بزرگوار خطاب به ادمین نوشته بودند و حذف شده نظرم رو جلب کرد ، اون جا هم نیکتاز به اصل سیستم انجمن حمله کرده بود که دوستان با متانت پاسخ گفته و ... نمی دونم من با جواب های دوستان قانع نشدم و این سوال برایم باقی موند که موند که موند ... آیا ما در برخورد با یک انسان فرهیخته که نیاز ضروری به یک کتاب یا مقاله داره راه مناسبی رو انتخاب کرده ایم ؟ و ایاهایی از این دست که امانم رو بریده ... هر چی فکر کردم که به نتیجه قابل قبولی برسم نشد که نشد دوباره رسیدم به همون حرف نیکتاز که این انجمن طوری طراحی شده که افراد به سمت خرید و وی ای پی  و ... البته دفاع های جناب احسان متین هست ولی چه میشه کرد؟ مدتی پیش موضوعی بین من و سعید همدان پیش آمد که باعث دل خوری این عزیز شد که ایا انجمن به راه درستی می رود ؟ راه درست کدام است ؟ و ...

.

از اشک گرامی(نکته) که در اوایل ورودم دلش رو شکستم طلب حلالیت می کنم از علی دیزاین عذر می خوام از میثم وی آی پی معذرت می خوام منظوری نداشتم از سارینا عذر می خوام من هیچ وقت به امتیازای تو نظری نداشته و ندارم ، از تاکتوم خانم عذرخواهی می کنم که از قدرت مدیریتم بر علیه اش استفاده کردم ،از رضا (مدیر) عذر می خوام هیچ وقت در بیان باورهایم شکی نداشته ام (چه میشه کرد؟) ،شرمگین اعضای شیرینگ کسانی که نانشان وابسته به این کار بوده و با اعمال من نان کم تری روی سفره برده اند هستم(چه میشه کرد؟) ، و ... دیگرانی که به هر نوع با زبان خام خود آزرده کرده ام من رو عفو کنند که همون موقع پشیمون بوده ام.

.

رفتن من کوچکترین کمبودی ایجاد نمی کنه، انجمن به بنده نیاز نداشته و نداره و کار خودش رو انجام میده ...

.

به عده ای از دوستان وابسته شده ام که فکر کنم باید دل بکنم هر چند به این سادگی نبوده ولی می دانم که کسی به من وابسته نیست (خدا رو شکر) و این التیام خوبی ست. سعید عزیز(نکته)، اشکان خسته ، کید* دل پاک ، سرفراز شاد ، نبود تنها ، رضا(بزرگوار شما رو کمتر فرصت شد بشناسم اما می دونم گرفتاری پس 6000 از امتیازایی که دارم (هرگز به فکر جمع کردنشان نبودم بر عکس عده کثیری (یک تیکه هم اینجا خدمت دوستان که من بدون تیکه کارم پیش نمیره) ) رو به شما تقدیم می کنم تا شاید کمکی باشد((این موضوع یکی از موضوعاتی بوده که خیلی من رو ناراحت کرده و می کنه)) ) ، ... . 

.

گروه مدیریت عالی هستند (در کارشان) بنابراین مخاطب من نبودند. 

.

هر موقع بتونم به دوستان انجمن سر میزنم تا ذره ای معرفت از دوستان جذب کنم که ظرفین من کم هستش. امیدوارم بتونم در خرقه یک همکار بخش پسورد و نه چیزی بیشتر در خدمت دوستان و هم وطنانم باشم. این جا شاید دیگه به نظرم کار سارا 2013 عجیب و غریب نیست !

.

دلایل دیگه ای هم برای رفتن دارم که از مطرح کردن آن ها صرف نظر می کنم که همه چیز را نباید گفت. مشکلات زندگی شخصی هم مزید بر علت شده که گه گاه چشمه هایی از آن ها متاسفانه در رفتار و گفتارم قابل مشاهده بوده و هست که گریزی نیست (چه میشه کرد؟)

.

از ادمین عزیز(احسان) درخواست می کنم نوع کاربری حقیر رو به همکار بخش پسورد(یا کاربر رسمی)تغییر بفرمایند. 

ویرایش شده 9 آبان، 1393 توسط علی

[ashkan65]

می بینم که یکی خسته تر از منم پیدا شد

حالا نمیخوای پیراشکی بپزی که خود دانی...

اما مدیونی که شبا یا موقع بیکاری رفتی تو نت صفحه انجمن باز نکنی   

داداش گرفتارت شدیـــم، می فهمی؟؟   

[mohsencivileng]

داش علی متنت همه رو به فکر فرو میبره 

اصل زندگی مهمتره و به زندگیت برس و اوقات بیکاری رو به ماها سر بزن

گروه کاربری اهمیت چندانی نداره حالا میخوای مدیر کل باشی یا کاربر رسمی تو واسه ما همون داش علی سر سخت و جنگجویی (با اون عکسهای پروفایل به یاد موندنیت)

اصل دنیای مجازی ارتباط بین کساییه که همو ندیدن و به هم وابسته میشن

زندگی رو از دریچه ی مثبتش نگاه کن

[Younes]

ای بابا ایبستان جان چی شده ؟

زدی جاده خاکی ؟

چرا اینقدر در هم بر هم نوشتی عزیزم آخه

دل این همه آدما با هم شکوندی

چشمم روشن
:))

تازه حالا به فکر افتادی

من کلی داشتم فکر میکردم خدایا این علی کیه دیگه که من نمیشناسمش

[sarfraz3]

داش علی .....؟؟؟؟ خستگیت از بهر چیست ؟؟ بیا خودم از برایت دِلِست باز میکنم به داش سعید هم نمیدیم   فعلا بیا که شیخ ناراحت شده از این حرکتت

[Unknown]

میگفت : من با دیدن ِ سیگار کشیدن ِ تو میل به سیگار پیدا کردم و سیگاری شدم. انگار تمام ِ لذت دنیاست برایت این سیگار کشیدن. چیزی تا پایان ِ امروز هم نمانده است. همه چیز پیدا می شد آنجا. شهر ِ فرنگ بود. از همه رنگ بود. گفتم : حالا که سیگاری شدی لذتی هم از کشیدنش می بری ؟ مجسمه های سنگی بود و پارچه های باسمه ای و ظروف ِ میناکاری شده و کتابهای نایاب. پارکینگ بود و چند طبقه. گفت : نه ! خط ِ فرهنگسرا به بهارستان هم می رسد. لذت باید در تو باشد. باید پیدایش کنی. لذت های من الزاما لذت های تو نیست. این صندلی ها تکی هم فروشی است ؟ کجا ایستاده ام ؟ شمال یا جنوب ؟ غرب یا شرق ؟ گُم شده ام و چه لذتی دارد گُم شدن. تا جمهوری پیاده هم می شود رفت ؟ می خندد ! جوانی ، اما گمان نمی کنم بشود ! یکی هم نیست دستش را بگیری و از میان ِ جمعیت ، جلوتر از خودت ، ردش کنی تا برسی به همان پسرک ِ مجسمه فروش و بگویی چطور است این مجسمه ؟ از زیاد کشیدن است. زیاد که می کشی دیگر لذتی هم ندارد. پنج تومان بدهی می رسانمت تا شهرک. لباسم را مگر نمیبینی ؟ کلید را اگر گم کنی باید برگردی همان خراب شده. زنگ می خورد و جواب نمی دهم. تاکسی جای صحبت کردن نیست. خیابان هم. راه ِ خروج کدام است ؟ من نمی دانم ، من خودم هم گُم شده ام ...

 

نمیدونم چی بگم

ازون ادمایی بودی و هستی که دیدنت توی چت خوشحالمون میکنه

اون مشکلی هم که بوجود اومد من بوجود اوردم ولی حرفی ک گفتی حق بود و جوابی نداشتم برای همین سکوت کردم

نباید نسبت به عقیده دیگران نظر داد @};- و باید احترام گذاشت

بابت لطفی که کردی  ممنونتم شرمنده کردی اره مشکلات فراوونه و چیزی  که این مدت محدود یاد گرفتم خیلی بیشتر بوده دارم روی صبرم کار میکنم

امیدوارم (به قول یه بنده خدایی) گره های زندگیت باز بشه و  خوشبخت بشی

این پایان کار نیست

همون حرف اشکان!

[omidreza]

سلام

به عنوان یه کاربر ساده صحبت میکنم.

این انجمن و وجود افرادی مثل شما واقعا برای یه سری اشخاص شاید مثل بنده ، حیاتی هست

خواندن مقالات و کتاب ها به روز شده و جدید واقعا برای هررشته ای من جمله رشته های مرتبط با درمان خیلی مهمه

به قول یه بزرگی اگر خواهر و مادر خودمون مریض بشند هممون دوست داریم بهترین و جدیدترین درمان براش انجام بشه پس بیایم و بهترین و جدید درمان ها رو با مطاله روزانه مقالات و تحقیقات منشتر شده یاد بگیریم.

من شما رو نمیشناسیم اما قطعا وقتی نوع کاربریتون رو میبینم بر خودم واجب میدونم ازتون تشکر کنم بابت زحماتی که برای امثال بنده کشیدید تا بتونیم به مقالات تحقیقات و کتاب های به روز دسترسی رایگان داشته باشیم.اجرتون با سالار شهیدان و انشالله توی زندگیتون همیشه موفق باشید

[sarina99]

سلام داش علی  عزیز  من همچنین منظوری نداشتم و حتی در کلامم این نیت نبود...متاسفانه جدی گرفته بودم امیدوارم ازم دلخور نباشی... شما هر چی بگی من  ناراحت نمیشم چون به این رسیدم تو دلت هیچی نیست و شوخی محضه .این امتیاز ها ارزشی نداره داش علی بزرگوار ،سعید عزیز ،سرفراز مهربون  و شادمان ،کید دلسوز  ،اشکان عزیز که هنوزم استادم میدونم ،رضای بزرگوار  که خیلی اذیتش کردم، احسان عزیز،نیکتاز بزرگوار  و سفیر ناجی جزو بهترین دوستان انجمنی من هستند که لذت بردم و مدت ها شاد بودم از هم صحبتی با یکایک دوستان. امیدوارم در یکایک مراحل زندگیشون (در زندگی شخصی و مراحل تحصیلات و شغلیتون) بهترین ها نصیبتون بشه..که شایستگیشون در دوستی به اثبات رسیده برای من...با توفیق و ارزوی موفقیت برا همه شما ها دوستان گلم  

اگه دلخورید ازم امیدورام عفو کنید   همگی در پناه خدای مهربانم میسپارم

[heavenly]

سلام به همه و آقای علی آقا

من هم بعنوان یک عضو ساده انجمن از شما خواستارم که برگردید و مثل قبل فعالیت کنین

این انجمن به وجود  افرادی مثل شما نیازمنده

با تشکر از زحمات قبلی شما @};-

[Alidesign]

آقااا سَرِت سلامت باشه

زندگی واقعی،همان جاییست که انسان احساس آرامش و رضایت دارد چه در دنیای مجازی و چه واقعی :)

[mahdiano]

سلام شما که تازه اومده بودید

مارو دست تنها گذاشتید رفتید؟

گفتیم شما مثل شیر هستید فعالیتمون رو کم کنیم که به زندگیمون هم برسیم

[Younes]

وای چقدر نوشیدنی واسه هم باز میکنید

یکی هم به من بدین راه گلوم باز بشه یکم سخنرانی کنم خوب

داداش علی همه اینا رو خودت تنها نخوریا سردیت میشه

من یکی که خیلی دوست دارم

[سیمرغ]

سلام، عزیز

 

امروز واقعا ناراحت شدم... لطفا اگر مقدور هست دوباره برگردد. جات خالی هست

من باهات خداحافظی نمی کنم... چون هیچ وقت فراموشت نمی کنم...

 

این دنیا بازیچه ای بیش نیست... زندگی را برخود سخت نگیر. به قول یکی از رفقا: دنیا دو روزه، یه روزشم تعطیله...

امیدوارم مشکلاتت حل شود....

[Younes]

مشگل چیه آخه ؟

چرا همه چیز رو سخت میکنید ؟

اگر روزی مشکلاتی که من داشتم و هر روز صبح که پا میشدم به همشون با خنده سلام میکردم رو داشتین پس چی میگفتید بچه ها

این رو همیشه به یاد داشته باشید مشگلات همیشه هستند

چون ما آدما از خودمون توقع زیادی داریم

یک جورایی این طمع خود ماست که واسمون مشگل میسازه

یکی مثل خود من !

یکی نیست به من بگه نونت نبود

آبت نبود دیگه پست رفتنت کجا بود

گاهی وقتا وقعا آدم از تصمیمی که گرفته پشیمون میشه ولی خوب میگن راه رفته رو تا تهش برو

شاید بقیش خوب باشه

ولی من که تهش رو هم دارم میبینم

خوبی توش نیست

ولی هیچ وقت نه شک کردم و نه میکنم و نه خواهم کرد 

بلکه سعی میکنم اعتمادم به تلاشم باشه و همیشه لبخندم پشتیبانم

به خدا شعار نمیدم

گاهی یک لبخند اینقدر آرامش بهت میده که تو اوج اون آرامش میتونی مشکلت رو راهت حل کنی

پس داداش علی عزیزم

خودت رو ناراحت نکن

]

[گلی]

اگر پرنده را به قفس بیندازی،
مثل این است که پرنده را قاب گرفته باشی!
و پرنده ی قاب گرفته، فقط تصور باطلی از پرنده است…
منت آب و دانه بر سر او مگذار و امنیت و رفاه را به رخ او نکش…
عشق، طالب حضور است و پرواز،
نه امنیت و قاب …

 

ان شالله که مشکلاتتتون زودتر رفع شه و برگردین

[saeidehamedan]

سلام بر دوست و یار فراموش ناشدنی انجمن علی عزیز 

این مطلب رو تازه دیدم از همون اولش که عنوان رو دیدم متوجه شدم دسته گلی دیگر به آب دادی. بگذریم بریم سر اصل مطلب:

به رفاقتمون قسم (بین من و تو بالاتر از این چیزی سراغ ندارم) اون وقت که من رو از این انجمن بلاکم کردند اندازه این شبی که این مطلب رو خوندم ناراحت نشدم. ای کاش قبل از اینکه این تاپیک رو می نوشتی من رو بلاک میکردی تا این مطلب رو نخونم. حاجی داغون داغون شدم یعنی الان چند نخ سیگار رو حلال حلالش کردی برام. 

علی جان زحمت زیادی کشیدی من هم مثل دیگر دوستانی که تشکر کردند وظیفه خودم میدونم ازت کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم.

علی جان دوست خیلی خوبی برای من و خیلی های دیگر در انجمن بودی و هستی. درسته اینجا مجازیه ولی دنیایی هم که توش هستیم اونم مجازیه. نیازی به تعریف نیست (همه دیدند و می دونند) ولی از تمام خوبی هایی که به جا گذاشتید مشخصه دوست بامرامی هستید. در یک جمله بگم کارت خیلی درسته داداش.

خوش به حالت که موقع خدافظی این همه دوستات برات پیغام موفقیت و پیروزی نوشتند.

من چی فکر می کردم و چی شد. هر فکری می کردم جز این تاپیک به این زودی. 

ای کاش سعید همدان، اشکان، سرفراز3، کیداستار، رضا و sari همه رو یک جا از انجمن بیرون می کردند ولی تو می موندی.

من همیشه گفتم و میگم رنگ علی اینجا سفید سفید بود و هست. حقیقت دوستی و هم صحبتی با شما باعث افتخار اینجانب است.

در انتها از صمیم قلب بهترین ها را برای دوست عزیزم علی آرزو می کنم.

[ashk]

سلام بر علی عزیز

علی: از اشک گرامی(نکته) که در اوایل ورودم دلش رو شکستم طلب حلالیت می کنم

اشک: دوست عزیزم من از این جمله شرمنده شدم، مطمئن باشید اتفاقی رخ نداده که نیازمند طلب حلالیت باشه.

علی:رفتن من کوچکترین کمبودی ایجاد نمی کنه، انجمن به بنده نیاز نداشته و نداره و کار خودش رو انجام میده ...

اشک: به نظرم که اینچنین نیست و نخواهد بود، هر عضوی از انجمن نقش خاصی در این مجموعه ایفا می کنه که عدم حضورش زود بر اعضاء محرز میشه، شما هم در مدت حضورتون خدمات زیادی در انجمن کرده اید که ان شاء ا... توفیق این باشه که از تجارب شما مجددا استفاده کنیم.

علی: دنیای مجازیه این رو از خیلی ها شنیدم، بله راست هست و صداقت دقیقا جایی نداره . این آزار دهنده هست که بعد از اعتماد به کسانی خلاف اون رو می بینی و این داستان همچنان ادامه داره و ...

اشک: دنیای مجازی یک محیط گذار هست، هرگاه دوستی رو لایق دیدید، به اون دوست توفیق پیوستن به دنیای واقعی خودتون رو بدید، کیفیت یک دوستی مهم تر از کمیت دوستی هست، به نظرم کیفیت دوستی بر تعداد دوستان ارجحیت داره.

علی: مشکلات زندگی شخصی هم مزید بر علت شده که گه گاه چشمه هایی از آن ها متاسفانه در رفتار و گفتارم قابل مشاهده بوده و هست که گریزی نیست

اشک: امیدوارم که مشکلات شما هر چه زودتر حل بشه و اگه کمکی از مجموع دوستان انجمن بر بیاد بی شک دریغ نخواهند کرد.

علی: دوباره رسیدم به همون حرف نیکتاز که این انجمن طوری طراحی شده که افراد به سمت خرید و وی ای پی  و ... البته دفاع های جناب احسان متین هست ولی چه میشه کرد؟

اشک: این انجمن یک محیط تعامل بین قشر فرهیخته هست، طبیعتا کسانی که از رهگذر این انجمن دوستی با همدیگر رو شروع می کنند در مواقع لازم می تونند به دوست خودشون در تهیه ی منابع و مقالات کمک کنند، به عنوان مثال بخشی از مقالات و کتاب های مورد نیاز من توسط دوستان خوبم در انجمن های علمی تامین شده، روابط دوستانه ی خارج از بستر انجمن تناقضی با موازین انجمن نداره و همیشه افراد برای تامین مقالات نیاز به خرید اکانت و وی پی ان نخواهند داشت. من هم طرح هایی رو برای تسهیل سفارش مقاله و کتاب پیشنهاد دادم که تصویب نشد، شاید صحبت در این خصوص از خط قرمز های انجمن هست که من به شخصه دیگه واردش نشدم و نخواهم شد، "چون از روزی واهمه دارم که معترض سیاست های انجمن باشم و بعد مانند دوستان پست و سمتی در این انجمن نصیبم بشه و به کل تمام اعتراض هام از یادم بره (جمله کنایی هست)".

جمله ی آخر: اعتراض و انتقاد و لو اینکه از مجرای منطقی صورت بگیره متاسفانه جایگاهی نداره و این دلیل عمده ی عدم فعالیت اشک در این انجمن هست. گرچه نوشتن این جملات ممکن هست موجی از نارضایتی در بین مدیران ایجاد کنه اما اشک با حق سخن گفته و خواهد گفت و هیچ وقت ملتمس و ثناگوی مدیری برای ارتقا، استفاده و نفع شخصی نبوده و نخواهد بود.

حق را بگویید هرچند به ضررتان باشد.

[nk2014]

ان شا الله مشکلاتتون به زودی حل شه و به انجمن برگردید.

[*Kid]

سلام داش علی من دیروز نت نداشتم امروز این متن را خوندم....

واقعا اعصابم به هم ریخت نمیدونم چرا ولی واقعا به هم ریخت...

در مورد اصل انجمن من یکبار تو یه پستی که سعید گذاشته بود و از همه تشکر کرده بود یه نظری دادم که تقریبا اصل انجمن را خطاب قرار میداد اما به قول خودت چه میشه کرد واقعا من هنوز نتونستم جوابی پیدا کنم... واقعا چی درسته؟

شاید منم برم نمیدونم واقعا نمیدونم....

شاید همین روزا ...

به قول سعید:

******  ای کاش سعید همدان، اشکان، سرفراز3، کیداستار، رضا و sari همه رو یک جا از انجمن بیرون می کردند ولی تو می موندی.   *********

 

دوست دارم علی کاش یه روزی ببینمت هرچند که بعید میدونم چون......

 قلبت پر از عشق، چشمت روشن و زندگیت آروم  

همیشه خوش باشی...

ویرایش شده 10 آبان، 1393 توسط *kid

[b4Ran]

سلام

امیدوارم مشکلاتتون حل بشه و این تصمیمتون عوض بشه و باز هم بتونیم از وجود شما در انجمن استفاده کنیم

[khosro7]

امیدوارم مشکلاتتون حل بشه

[یوسف]

 عمو علی داشتیم ؟ یهو بذاری بری ؟

بابا بچه های ریاضی که استاد جمع کردن پراکندگیها  و مجموعه سازی هستن.

حالا عمو شما که خودت دکتری و استاااااااااااااااد،  یه  مجموعه بساز با ظرفیت  بی نهایت... هرچی نامربوط و ناجور و پراکندگیه بریز تو اون  مجموعه....

اون وقت میتونی دوباره برگردی و حمع ما رو از پراکندگی در بیاری @};-   منتظریم،

ویرایش شده 11 آبان، 1393 توسط اردیبهشت

[mohad]

علی آقا رفتنت از انجمن همه رو ناراحت میکنه. ما دوست داریم برگردی .

[minho]

لطفای شما برا دسترسی به کتابا و مقالات شامل حال منم خیلی شده که برا همشون بینهایت ممنونم @};- @};- ....

منم از ته دل ارزو میکنم نا آرامی خاصی که تو وجودتون هست و تو همه تاپیکا و حرفاتون داد میزنه به ارامش واقــــــــــــعی تبدیل بشه...

ودردی که لابلای کلامتون وجود داره درمان همیشگی پیدا کنه...

صداقت ,  وفاداری ,  درستی و پاک بودن یه کنج ارزشمنده که تو این دور و زمونه تو کم کسی پیدا میشه...واگه بقیه از ارزش طلا بیخبرن معنیش این نیس که طلا بی ارزشه..باید طلا رو به کسی داد که  میشناسدش نه کسی که باهاش بازی کنه بعد دورش باندازه....

مطمئنم باشین اونی که بهش تکیه کردین و همه چی رو ازش میخواین و بعضی وقتا به وجودش شک میکنین همیشه هواتونو داره..اگه محکم گرفتینش و بازم فک میکنین دارین می افتین بدونین که میخواد ببینه تا کی بهش وصلین...اگه ضربه هم دیدین براتون عــــــــــــــــــــالی جبران میکنه...نه مثه ادما....

این حرفا شعار نیس واقعیتیه که تحققش زمان بره...

بازم براتون ارامش و شادی دل ارزو میکنم... @};- @};-

[Toktam_N]

الان منظورت از تاکتوم خانم من هستم عایا؟   اسم من تکتمه نه تاکتوم 

 

راستی شما کی از قدرت مدیریتت علیه من استفاده کردی که خودم خبر ندارم   

 

ماجرا چیه؟ چطوری دلت اومد از قدرت مدیریتت علیه من استفاده کنی 

 

من اصن کاری ندارم که می خوای بری یا نه زودی بیا جوابگوی من باش زودی بعدش اگه خواستی برو       

 

(ببین یه دلیل واسه برگشتت درست کردم)