این ارسال پرطرفدار است. varesh ارسال شده در 17 خرداد، 1394 این ارسال پرطرفدار است. گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 مدير شرکتي روي نيمکتي در پارک نشسته بود و سرش را بين دستانش گرفته بود و به اين فکر ميکرد که آيا ميتواند شرکتش را از ورشکستگي نجات دهد يا نه. بدهي شرکت خيلي زياد شده بود و راهي براي بيرون آمدن از اين وضعيت نداشت. طلبکارها دائماً پيگير طلب خود بودند. فروشندگان مواد اوليه هم تقاضاي پرداخت بر اساس قرارداهاي بسته شده را داشتند.. ناگهان پيرمردي کنار او روي نيمکت نشست و گفت: «به نظر مياد خيلي ناراحتي.»بعد از شنيدن حرفهاي مدير، پيرمرد گفت: «من ميتونم کمکت کنم.»نام مدير را پرسيد و يک چک براي او نوشت و داد به دستش و گفت: «اين پول رو بگير. يک سال بعد همين موقع بيا اينجا و اون موقع ميتوني پولي که بهت قرض دادم رو برگردوني.» بعد هم از آنجا دور شد. مدير شرکت در حال ورشکستگي، يک چک 500000 دلاري در دستش ديد که امضاء جان دي. راکفلر داشت، يکي از ثروتمندترين مردان روي زمين.با خود فکر کرد: «حالا ميتونم تمام مشکلات مالي شرکت رو در عرض چند ثانيه برطرف کنم.»اما تصميم گرفت فعلاً چک را نقد نکند و آن را در جاي امني نگه دارد. همين که ميدانست اين چک را دارد، اشتياق و توان تازهاي براي نجات شرکت پيدا کرد. توانست از طلبکاران براي پرداختهاي عقبافتاده فرصت بگيرد. چند قرارداد جديد بست و چند سفارش فروش بزرگ دريافت کرد. در عرض چند ماه توانست تمام بدهيها را تسويه کند و شرکت به سودآوري دوباره رسيد.دقيقاً يک سال بعد از اتفاقي که در پارک برايش پيش آمده بود، با چک نقد نشده به پارک رفت و روي همان نيمکت نشست. راکفلر آمد اما قبل از اينکه بخواهد چک را به او بازگرداند و داستان موفقيتش را براي او تعريف کند، پرستاري آمد و راکفلر را گرفت و فرياد زد: «گرفتمش!» بعد به مدير نگاه کرد و گفت: «اميدوارم شما را اذيت نکرده باشد. اين پيرمرد هميشه از آسايشگاه فرار ميکند و به مردم ميگويد که راکفلر است.» مدير تازه فهميد اين پول نبود که شرايط او را تغيير داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم براي نجات شرکت را به او داده بود. درآمد:هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید. خرج:اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.پسانداز:آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.ریسک:هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.سرمایهگذاری:همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.انتظارات:صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید. واکنش ها : saeidehamedan، Toktam_N، haneye و 11 نفر دیگر 14 لینک به دیدگاه
anamis1983 ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 سلام دنیا دنیا تشکر بابت ارسال این متن بسیار زیبا تشکر فراوان واکنش ها : *Kid، ashk، Toktam_N و 6 نفر دیگر 9 لینک به دیدگاه
*Kid ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 (ویرایش شده) حتما داستان خوبی هست..زیاده حوصلم نمیرسه... ویرایش شده 17 خرداد، 1394 توسط *kid واکنش ها : ashk، saeidehamedan، sarfraz3 و 5 نفر دیگر 8 لینک به دیدگاه
sarfraz3 ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 اخر داستان خیلی خوووب بود :)) البته به نظر میرسه میخواست ریا نشه ، و خودشو زد به دیوانگی ریسک:هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید. این هم بنظرم درسته ، اصلا پا وسیله خوبی نیست ، یه همراه پیدا کنید و در اینجور مواقع پرت کنید داخل اب ، اینطوری عمق اب به خوبی بدست میاد واکنش ها : Younes، Unknown، whisper sky و 6 نفر دیگر 9 لینک به دیدگاه
whisper sky ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 واقعا قشنگ بود، بی نهایت لذت بردم مدير تازه فهميد اين پول نبود که شرايط او را تغيير داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم براي نجات شرکت را به او داده بود. اخر داستان خیلی خوووب بود :)) البته به نظر میرسه میخواست ریا نشه ، و خودشو زد به دیوانگی ریسک:هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید. این هم بنظرم درسته ، اصلا پا وسیله خوبی نیست ، یه همراه پیدا کنید و در اینجور مواقع پرت کنید داخل اب ، اینطوری عمق اب به خوبی بدست میاد واکنش ها : ashk، varesh، saeidehamedan و 5 نفر دیگر 8 لینک به دیدگاه
haydariyan ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 @};- واکنش ها : ashk، *Kid، Younes و 5 نفر دیگر 8 لینک به دیدگاه
salwa ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید. واکنش ها : whisper sky، varesh، Younes و 5 نفر دیگر 8 لینک به دیدگاه
Younes ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 جالب انگيز ناك بود واکنش ها : *Kid، sarfraz3، saeidehamedan و 5 نفر دیگر 8 لینک به دیدگاه
mohad ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 داستان بسیار امیدوار کننده و روحیه بخشی بود . . اما در حد داستان بود یکی از این دیوونه ها چرا سر راه ما نمیاد؟ واکنش ها : saeidehamedan، Unknown، whisper sky و 4 نفر دیگر 7 لینک به دیدگاه
Younes ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 داستان بسیار امیدوار کننده و روحیه بخشی بود . . اما در حد داستان بود یکی از این دیوونه ها چرا سر راه ما نمیاد؟ واکنش ها : whisper sky، saeidehamedan، sarfraz3 و 3 نفر دیگر 6 لینک به دیدگاه
silver ارسال شده در 17 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، 1394 واکنش ها : ashk، whisper sky، saeidehamedan و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
varesh ارسال شده در 18 خرداد، 1394 مالک گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، 1394 شعار جالبی داره علم به نفع بشر واکنش ها : sarfraz3، whisper sky و saeidehamedan 3 لینک به دیدگاه
saeidehamedan ارسال شده در 18 خرداد، 1394 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، 1394 اصغر جان دستت درد نکنه، قشنگ بود و لذت بردیم... واکنش ها : mohsencivileng، ashk، sarfraz3 و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری