سمفــونــي خنــده هــايــت را بــه بتهــوون، فخــر بفــروشــم .


ارسال های توصیه شده

ديــوانــه ام

 

کــم دارم،

 

دو تختــه

 

کــه زيــر ســر تــو بگــذارم!

 

مــوهــايــت را بــه آن بــا فــاصلــه ببنــدي،

 

تــا مــن

 

گيتــار بــه دســت ِ ديــوانــه اي بــاشــم

 

کــه سمفــونــي خنــده هــايــت را بــه

 

بتهــوون، فخــر بفــروشــم .

 

 

 

homan

لینک به دیدگاه

عالی بود...

 

 

دوباره شبی عاشق مستانه ی رهگذری شده ام

کنار پنجره ای در بلندای این همه درد پنهان شده ام

چشمک نوری که از بر این شهر پیاپی می آید

خبری از زخم عریان من و توست که محرم شده ام

سیلی سرد باد بر چهره ی خیسم که بوسه می زند

از رفتن او و بی خبری من است که گریانش شده ام

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.