مردی از جنس مردم


ارسال های توصیه شده

«جمعی دیگر از بهترین‌ها رفتند و ما هنوز هستیم. دو هفته پیش، شهید کاظمی آمد پیش من، گفت که دو تا درخواست دارم از شما؛ یکی اینکه دعا کنید من رو سفید بشوم. دوم اینکه دعا کنید من شهید شوم. گفتم که شما‌ها واقعا هم حیفه بمیرید. شما‌ها که این روزگارهای مهم را گذرانده‌اید، شما نباید بمیرید. شما‌ها همه‌تان باید شهید بشوید، ولیکن حالا زوده. گفتم کشور هنوز به شما خیلی نیاز داره، نظام به شما احتیاج داره. بعد گفتم: آن روزی که خبر شهید صیاد را به من دادند، من گفتم که صیاد شایستهٔ شهادت بود. حقش بود. حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این را گفتم، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت: انشاالله خبر من را هم به شما بدهند». (مقام معظم رهبری)

 

 

به گزارش «تابناک»، سعید مهتدی هم‌نفس همت بود و نگاه به چشمان آرام کاظمی داشت؛ آنجا که در بحبوحه رزم و سختی جزیره، همگی محو آرامش مثال زدنی حاج محمد ابراهیم همت بودند؛ همان جا که احمد کاظمی در پاسخ به نگرانی فرماندهان رده بالا‌تر در هجوم آتش بازی‌های ویرانگر.

دشمن در مجنون جنوبی گفت: «وضعیت ما خوبه؛ همین که همت با ماست، مشکلی نداریم». سعید مهتدی هم دلش قرص بود که همت با اوست و در روزهای سخت، تنهایش نخواهد گذاشت. راستی از هفدهم اسفند سال شصت و دو که همت آسمانی شد و روزهای پس از آن که دستواره پر کشید و حاج عباس کریمی حجله نشین شد، حاج احمد کاظمی، حاج سعید مهتدی و حاج سعید سلیمانی چقدر انتظار کشیدند تا تنهایی‌شان به سر آمد!

 

224855_248.jpg

 

این مطلب خاطره کوتاه و ناب از فرمانده دریا دل لشکر۲۷ محمدرسول الله (ص) سردار شهید حاج «سعید مهتدی» از عملیات آبی ـ خاکی خیبر که به محضرتان تقدیم می‌کنیم. خوشا به سعادت او و یاران سفر کرده‌اش در آن پرواز جاودانی به آسمان قرب ربوبی؛ رسیدنشان به سدرة‌المنتهای سعادت ابدی و نشستن بر سفره مهمانی الهی قبیله نور خواران و نور آشامان.

 

...موقعی که با «همت» به قرارگاه موصوف رسیدیم، فرماندهان بقیه لشکرها هم آنجا حضور داشتند. به محض ورود، حاجی خیلی گرم و خودمانی با همه حضار سلام و علیک و دیده‌بوسی کرد و بعد رفت پیش برادرمان «احمد کاظمی» فرمانده لشکر 8 نجف. کنار یکی از آلونک‌ها نشست و با همان لحن شیرین خودش گفت:

«خب!‌ احمد، نظرت چیه؟ اینجا چی کم داریم؟ فکر می‌کنی اگر بخواهیم این بعثی‌های شاخ شکسته رو از باقی مونده جزیره جنوبی بیندازیم بیرون، چقدر نیرو لازم داریم؟!».

 

224856_141.jpg

 

224857_224.jpg

حاجی همین ‌طور پر انرژی و خندان، مشغول صحبت با «احمد کاظمی» بود و حضار؛ ناباور و متحیر، به او خیره شده بودند. چنان با روحیه بالایی داشت با «کاظمی» صحبت می‌کرد که هر کس از حال و روز ما خبر نداشت، خیال می‌کرد «حاج همت» هیچی نباشد، ۱۵ گردان رزمنده تازه نفس حاضر و قبراق برای ادامه عملیات در اختیار دارد.

 

این در حالی بود که من خوب می‌دانستم عمده نیروهای رزمنده لشکر ۲۷ در منطقه طلائیه به شدت با دشمن درگیر بودند و در آن موقعیت وخیم، حاجی به جز‌‌ همان دو گردانی که چند روز پیش به جزیره جنوبی فرستاده بود، حتی یک نیروی قادر به رزم در اختیار نداشت. تازه، گردان‌هایی را هم که در «طلائیه» به کار گرفته بودیم، همگی ضربه خورده بودند و برای بازسازی این گردان‌ها و رساندنشان به سطح استاندارد رزمی سابق و انتقالشان به جزیره برای ادامه عملیات، به زمان زیادی نیاز داشتیم. در حالی که می‌دانستیم از بابت وقت، به سختی در تنگنا هستیم؛ با این همه، حاج همت خیلی قرص و قوی داشت با کاظمی حرف می‌زد.

224866_556.jpg

 

یادش به خیر، شهید عزیزمان «مهدی زین‌الدین»؛ فرمانده لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) که کنار من نشسته بود، با یک لبخند قشنگی داشت به حاج همت نگاه می‌کرد. وقتی زیرگوشی، قضیه نداشتن نیروهای خودمان را به او گفتم، با تبسم به بنده گفت:

 

«خدا به همت خیر بده، ‌با وجود این که عمده نیروهاش توی طلائیه درگیرند و دستاش خالیه، ولی باز هم به فکر ماست و اومده ببینه به چه طریقی می‌تونه دشمن رو از منطقه بیرون کنه!»

 

در همین موقع از رده‌های بالا بی‌سیم زدند. احمد کاظمی گوشی را برداشت. می‌خواستند بدانند وضعیت از چه قرار است. کاظمی، همان‌ طور که گوشی بی‌سیم دستش بود و یک نگاه امیدواری به حاج همت داشت، در پاسخ ‌با لبنخند گفت: «وضعیت ما خوبه، همین که همت با ماست، مشکلی نداریم!»

 

224867_539.jpg

 

شهيد احمد كاظمي در وصيتنامه خود نوشته است:خداوندا خود مي‌دانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب مانده‌ام و دوران سخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم.

 

224859_528.jpg

 

 

224860_757.jpg

 

224862_654.jpg

 

224864_571.jpg

 

224863_348.jpg

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.