"قهوه "


salwa

ارسال های توصیه شده

حکایت رفاقت من با تو ،

حکایت "قهوه " ایست ، که امروز به یاد تو ،

تلخ تلخ نوشیدم ! که با هر جرعه،

بسیار اندیشیدم که این طعم را دوست دارم یا نه ؟!

و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ، که انتظار تمام شدنش را نداشتم ! و تمام شد ،

فهمیدم ،

"باز هم قهوه میخواهم "!!!

حتی ، تلخ تلخ تلخ

صبح وصال

لینک به دیدگاه

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری
  • کاربران آنلاین در این صفحه   0 کاربر

    • هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.