reza ارسال شده در 5 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، 1392 لعنت به حق ، در هیاهوی دادن و گرفتن وسط بغضت که / می شکند لال می شوم........ تو میمانی و آوارت ... در حال سقوط ........ من میمانم و ایستادن ، با سر ... زیر هجومت آخرش از تک و تای ما بودن جان ِ سالم بدر خواهی برد آخرش ... من تمام حرف ِ حق هایم را میجوم .... صدایی از من ، دست هایی از تو ... در نخواهد آمد سرم از بی دستیَت به زیر می شود من صرف ِ فعل ِ رفتن می شوم .... تو به / حقدار می رسی . . . حرف ها ، جویده شده هم ... روی دل سنگینی می کند وقتی میدانی هیچ کجای قصه ، کسی جز من به احترام تو / از خودش تا سکوت کلنجار نمی رود باور کن آغوشی که انکار می شود راهی به جز سکوت ندارد واکنش ها : خدمتی، گلی و salwa 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری