mrg7160 ارسال شده در 8 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، 1392 ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی در ازدحام گفتوگو از عید و نوروز؛ در غوغای ارز و دلار و تنگی و گشادی معیشت و زندگی؛ در فراز و فرود بانگ و فریاد مدّعیان ریاست و کیاست، آنچه در جهان پیرامونمان میگذرد، به تندباد نسیان و غفلت سپرده شده است. غافل از آنکه، هماره بزرگترین وقایع و اوقات، در اوج غفلت و بیخبری آدمی بر او فرود میآید. چنان درها را بر خود بستهایم که هیچ صدایی، فریادی و خروشی به گوشمان نمیرسد. چنان پردهها را کشیده و گاه چون کبکی سر به زیر برف فرو بردهایم که هیچ دستی، قامت شکستهای و طوفانی که همة دشتهای شرق اسلامی را در مینوردد، نمیبینیم. ـ در هیچ عصری این چنین، نفسهای شرق اسلامی به شماره نیافتاده بود. گویی از منجنیق فلک، سنگ فتنه بر سر و روی جملة ساکنان این زمین خوب خدا باریدن گرفته و ما، در غفلت تمام، در حصاری آبگینهای، خود را در امان تام شناختهایم. طوفانی که از کرانههای «مدیترانه» آغازیدن گرفته، منزل به منزل پیش میآید، همة دشتها و بلاد را درمینوردد تا از منتها الیه شرق بزرگ خارج شود. طوفان مرزی نمیشناسد، از هیچ مانع و رادع و سیم خارداری نمیهراسد، پیر و جوان، عالم و عابد نمیبیند، همه را در هم پیچیده، چون خاشاک به هر سوی میپراکند. ـ در هیچ عصری این چنین همة قوای دشمنان انسان و ادیان، دست در دست هم، عزم ریشهکنی مستضعفان و مؤمنان نداشتهاند. این اتّفاق عرب و کرد و فارس نمیشناسد. آنان در سیمای همة محرومان و افتادگان این خطّه از زمین خدا، «مرگ خویش» را میبینند که چنین در حملهای پیشدستانه هجمه آوردهاند. ـ در هیچ عصری این چنین، همة قوای مستضعفان و مؤمنان، متفرّق، متشتّت و آشفته احوال نبوده است و این همه خصم کینجو را نوید داده است که فصل، فصل خوردن ساکنان این خطّه از زمین و تباه ساختن روز و روزگار آنان است؛ چنانکه هیچ گاه مجال خیزش و بر پای ایستادن پیدا نکنند. ـ در هیچ عصری این چنین، ابلیس، قوای آشکار و نهان خود را برای خشکاندن ریشة درخت انسان و ادیان در کار وارد نساخته است. در ازدحام عید و نوروز، در غوغای دلار و ارز و در فراز و فرود بانگ مدّعیان ریاست و کیاست، کسی را یارای شنیدن نفسهای به شماره افتاده، دیدار اتّفاق و اتّحاد جملة دشمنان ادیان و انسان و تفرّق هولناک عارض شده بر خرد و کلان و عالم و عامّی ساکنان شرق اسلامی نیست و هجمهای که ابلیس و جنودش آغاز کردهاند. دیدار این همه شکل نیست، از پنجرههایی که بر بهار گشودهاید، بنگرید. بر صفحات رسانههایی که طول و عرضی چون دشت وسیع خدا یافتهاند، بخوانید. از همین جا خواهید دید. دشت لالههای خونین «سوریه»، «عراق»، «پاکستان» و «بحرین» را. از همین جا خواهید شنید. خروش و غلغله، رنج دیدگان، مجروحان و بر زمین افتادگان را و آغوش باز مرگ و نیستی را که نه برای نوازش، بلکه برای نابود ساختن مؤمنترین مردم روی زمین، برادران و خواهران! یتیمان آل محمّد(ص) در «قطیف»، «دمشق»، «بغداد»، «منامه»، «میانمار»، «بلستان» و «چلاس» گشوده شده است. این آدمیخواران دیو سیرت، مرزها را در نوردیده پیش میآیند، چون طوفان و سونامی از «مدیترانه» آغاز کرده و تا شرق دور گذر میکنند. تا آنجا که مؤمنی نماند و انسانی که وجدانهای خفته را صلای بیداری زند. در هیچ دوره و زمانی، چون عصر ما ازمصادیق گوناگون از نشانههای تلخ و ناگوار معرفی شده دربارة سالهای سخت قبل از ظهور کبرای حضرت صاحب الزّمان(عج) رخ ننموده است. ای کاش، همچنان که در منتها الیه خیزش و یورش زمستان، از زیر آوار سرما و یخبندان، جوانهای سر بر میکند و بانگ برمیآورد که «من هستم»، جوانة امید از شاخسار زندگی تیره و تار مؤمنان سر بر کند و جملة افتادگان را صلای رسیدن پیک رهایی و بهار دهد. مجالی برای نگارش شاعرانهها نمانده و سرودن در وصف گل و مُل؛ کاش شاعران! قصیدهها بسرایند در اندوه قامت شکستة مردان مرد و ناموسهای بر باد رفته و اندام مثله شدة مؤمنان و مستضعفان شمال پاکستان، سوریه، بحرین، عراق، یمن و حجاز. کاش شاعران، غزلوارهها بسرایند در توصیف چشمهای اشکبار، دستهای تمنّا و پاهای از رمق افتادة طفلان بیپناه و جویندة دستگیری «دمشق»، «منامه» و «بغداد». کجایند آن مردان مرد که خروش رعدآسایشان، لرزه بر اندام هر دیو سیرتی میانداخت. گویا در جزیرهای امن و مصون از هر گزند، بیتوته کردهایم که چنین از سوختن و ویرانی جملة سرزمینهای پیرامونی و قتل عام بینوایان آل محمّد(ص) در غفلت افتادهایم. کجاست آن نبیّ رحمت(ص) که میفرمود: «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم؛1 کسی که بشنود فریاد «یا للمسلمین» مردی را و به یاریاش نشتابد، مسلمان نیست.» دسته دسته، ناموس آل محمّد(ص)، به مسلخ آل خلیفه و آل امیّه کشیده میشوند. دسته دسته از ناموس شیعیان، هتک حرمت میشود و شاخههای گل محمّدی، جوانان آل محمّد(ص) در خاک و خون خود میغلطند و ... ـ این همه، در سیاست خارجی دولتهای اسلامی چه جایگاهی دارد؟ و در استراتژی خرد و کلانی که از آن تعریف یا آن را تدوین میکنند؟ ـ این همه در کجای حیات فردی و اجتماعی مسلمانان، همة آنان که فریاد مظلومیّتها و دادخواهیها را میشنوند، تعریف میشود؟ ـ اینان از کدامین غفلت ما و کدامین روزنهها بهره جسته و تسمه بر گردة مستضعفان شرق اسلامی کشیدند؟ این روزنهها کدامند؟ ـ چگونه ما را به خود مشغول داشتهاند که تمامی ابزارهای بازدارندگی و مصونیّتبخشی و محافظتکننده از کیان فرهنگی و سرزمینی شیعیان و مستضعفان از دستمان ربوده شده است؟ ـ حکایت، حکایت دریده شدن جملة گاوان سرخ و سفید و حنایی تمثیل مولای متّقیان است. دیر یا زود، به سراغ گزیدهترین و فربهترین سرزمین هم خواهند آمد، آنگاه که از سوریه، عراق، پاکستان هیچ نماند. آیا از آن همه چیزی مانده است؟ در هیچ دوره و زمانی، ساکنان زمین، تا این حد اضطرار و اضطراب را به تجربه ننشسته بودند، گویا آسمان و آسمانیان، در پرده صلا میدهند: ای مؤمنان و مستضعفان! در بیپناهی تمام، در اضطرار تمام، دست به آسمان بلند کنید و از ژرفای جان بخواهید: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» در هیچ دوره و زمانی تا این اندازه، گوش آسمان در انتظار دعا برای فرج مصلح کل و منجی عالم نبوده است. از ژرفای جان ظهور امامتان را طلب کنید. شاید که پاسخ بشنوید. انشاءالله پینوشت: 1. الکافی، ج 2، باب اهتمام به امور مسلمین، ص 164. اسماعيل شفيعي سروستاني واکنش ها : mo.hoshangi@yahoo.com و Heidari 2 لینک به دیدگاه
گلی ارسال شده در 8 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، 1392 «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم؛1 کسی که بشنود فریاد «یا للمسلمین» مردی را و به یاریاش نشتابد، مسلمان نیست.» با این حساب تو 8سال جنگ تحمیلی هیچ مسلمانی حتما وجود نداشت... مظلومیت ، رنج، درد ... تو بدن جانبازهای شیمیایی ما هست که هنوزم داره وجودشونو میسوزونه و دم نمیزنن... چون دارم از نزدیک میبینم که غذای بدنش شده فقط مایعات اونم از راه بینی. میبینم که این چند روز عید نصفشو تو بیمارستان بوده...دیدن صورت بچه های این جانبازها قلب آدمو به درد میاره ... کاش همه چیو ببینیم و این روزهای عید این عزیزانو فراموش نکنیم امیدوارم صلح و آرامش تو همه جای این دنیای برقرار بشه واکنش ها : Heidari و mo.hoshangi@yahoo.com 2 لینک به دیدگاه
mrg7160 ارسال شده در 8 فروردین، 1392 مالک گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، 1392 اللهم عجل لولیک الفرج......... واکنش ها : mo.hoshangi@yahoo.com و Heidari 2 لینک به دیدگاه
Heidari ارسال شده در 8 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، 1392 زمین دچار تشنج، دچار بحران است شبیه گوی مقوایی بدون ثبات تو سرنوشت زمینی، چرا نمی آیی؟ غروب جمعه ای دلگیر با دعای سمات منبع: سیمای موعود در آیینه شعر فارسی، راسخون واکنش ها : mo.hoshangi@yahoo.com 1 لینک به دیدگاه
samira0190 ارسال شده در 8 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، 1392 @};- لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری