Injaneb ارسال شده در 27 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، 1392 شاهکاری دیگر از دختران باهوش ایرانی به نقل از یه دختر باهوش دیگه یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم! از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ... مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ... بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت : منو چی فرض کردی؟ اینکه سالنامه 1391 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟ و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است واکنش ها : jh3113، mariya، samane98 و 1 نفر دیگر 4 لینک به دیدگاه
jh3113 ارسال شده در 27 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، 1392 =)) واکنش ها : Injaneb 1 لینک به دیدگاه
samane98 ارسال شده در 27 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، 1392 :)) واکنش ها : Injaneb 1 لینک به دیدگاه
gohartaban ارسال شده در 27 فروردین، 1392 گزارش اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، 1392 با اینکه تکراری بود و بازم مرسی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید
برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید
ایجاد یک حساب کاربری
برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !
ثبت نام یک حساب کاربری جدیدورود به حساب کاربری
دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید
ورود به حساب کاربری